نوابغ ریاضی در سینما
ردیف | نام فیلم | زمان فیلم | کارگردان | کشور سازنده | نمره IMDB | نمره ClassiFilms |
---|---|---|---|---|---|---|
1 | The Imitation Game 2014 | 114 | Morten Tyldum | انگلستان، آمریکا | 8.0 | 6.8 |
2 | Pi 1998 | 84 | Darren Aronofsky | آمریکا | 7.4 | 7 |
3 | X+Y 2014 | 111 | Morgan Matthews | انگلستان | 7.1 | 7.8 |
4 | The Man Who Knew Infinity 2015 | 108 | Matt Brown | انگلستان، آمریکا | 7.2 | 6.7 |
5 | Good Will Hunting 1997 | 126 | Gus Van Sant | آمریکا | 8.3 | 8 |
6 | A Beautiful Mind 2001 | 135 | Ron Howard | آمریکا | 8.2 | 7.8 |
مقاله پرونده
1- مقدمه
اطلاع از شیوه زندگی، نوع تفکر و دستاوردهای نوابغ همیشه برای ما هیجان انگیز بوده است. اطلاع از جزئیات زندگی انیشتین، شوماخر، مارادونا و حتی استیو جابز جذاب است چون از لحاظی به ما شبیه هستند، اما توانایی هایی دارند که خارج از دسترس ما (به عنوان انسان های عادی) است. در واقع رابطه ما با آنها همراه با نوعی غبطه است؛ یا بهتر است بگوییم آنها الگوهای تقریبا دست نیافتنی ما هستند. آنها چیزی هستند که ما آرزوی بودن آن را می کنیم و دوست داریم بدانیم اگر آن گونه بودیم چه اتفاقاتی منتظرمان بود. اگر ویژگی منحصر به فرد آنها ذهنی یا خدادادی باشد، این احساسات غلیظ تر می شوند. چرا که خود را به آنها نزدیک تر می بینیم و در عین حال ارزش بالایی برای توانایی آنها قائل هستیم. مثلا اگر بدانیم یک دانش آموز ظاهرا معمولی در کلاس اول ابتدایی و هنگامی که دانش آموزان در جمع اعداد یک رقمی مشکلات جدی دارند، در کسری از ثانیه ضرب اعداد چهار رقمی را در ذهن انجام می دهد، هیجان زده شده و دوست داریم درباره او بیشتر بدانیم. ما علم ریاضی را حوزه ای دقیق و متقن می دانیم و تنها ذهن های درخشان را واجد دستیابی به مراحل بالای آن می دانیم. همین ایده دستمایه هنرمندان و فیلمسازان قرار گرفته و آثاری خلق کرده اند که در میان آنها شاهکارهایی به یاد ماندنی یافت می شود.
در واقع راز جذابیت داستان های نوابغ ریاضی در دو چیز نهفته است: اول آنکه ریاضیات علمی ظریف و زیبا است که هر کسی قادر به فهم پیچیدگی های آن نیست. ریاضیات زبان طبیعت است که از چشمان ما مخفی است و دستیابی به طبیعت از مسیر دانش ریاضیات می گذرد. گالیله در آغاز دوره مدرن در کتاب خود[1] ادعا کرد «کتاب طبیعت به زبان ریاضی نوشته شده است» و این ادعا در سینه تاریخ ثبت شد. پیش از این نیز در برخی ادیان و باورهای عرفانی برای اعداد شانی والا قائل می شدند و شناخت اعداد را شناخت راز هستی و خدا می دانستند. دلیل دوم جذابیت این داستان ها شخصیت خداگونه نوابغ ریاضی است. اگر ریاضی زبان طبیعت است، نوابغی که با اعداد و فرمول ها رابطه ای غیرطبیعی برقرار می کنند، احتمالا موهبتی از سوی خدا دریافت کرده اند. نوابغ ریاضی از یک جهت صفات خداگونه دارند و از یک جهت صفات زمینی هستند. همین مساله این موجودات غریب و داستان آنها را برای ما جذاب می کند. احتمالا علاقه ما به داستان هایی مانند مرد عنکبوتی، مرد مورچه ای، سوپرمن و … نیز از همین سنخ است، چرا که به آنها نیز موهبتی الهی عطا شده و اکنون ابزاری خداگونه در دستان یک انسان است. این گره داستانی درام را شکل می دهد. مقاله پیش رو حاصل سیرِ مشاهدتیِ فیلم های مربوط به نوابغ ریاضی است. با مشاهده مجموعه بهترین فیلم های این پرونده متوجه نقاط مشترکی بین فیلم ها می شویم و نکاتی را می آموزیم که از ابتدا هدف پروژه سیر مشاهدتی بوده است.
2- ویژگی های داستانی نوابغ ریاضی
همان طور که پیش تر ذکر شد، هسته مرکزی داستان های نوابغ ریاضی چالش انسان های خداگونه در زندگی روزمره است. این موجودات غریب در همان جامعه ای زندگی می کنند که همه مردم عادی حضور دارند. آنها نیز مانند ما رخدادهای مهمی چون جنگ، عشق، بیکاری، فقر، بیماری و مرگ را تجربه می کنند. اما ویژگی منحصر به فرد آنها اجازه نمی دهد دقیقا به همان مسیری بروند که میانگین جامعه تجربه می کنند. آنها می توانند مانع جنگ شوند یا به دامن آن هیزم بیشتری بریزند، عشق خود را راحتتر به دست بیاورند و یا راحتتر از دست بدهند و می توانند نام خود را پس از مرگ با عنواین مثبت یا منفی ثبت کنند. همه اینها به سبب فرآیندهای مشابهی است که این نوابغ را در تعامل با مردم عادی تعریف می کند. اجازه دهید برخی از ویژگی های مشترک آنها را در زیر بیان کنیم:
الف) اثبات به جامعه
یکی از ویژگی های مشترک نوابغ ریاضی در فیلم های این مجموعه اثبات توانایی خارق العاده خود به جامعه است. در برخی موارد این اثبات تنها برای بینندگان فیلم رخ می دهد و در برخی موارد جامعه پیرامون داستان نیز باید متوجه تفاوت بشوند. مثلا در فیلم «مردی که بینهایت را می دانست» (2015) قهرمان فیلم از شهری کوچک در هند مسیر خود را آغاز کرد. او می بایست نبوغ خود را به همشهریان و سپس مالکان انگلیسی نشان دهد تا به دانشگاه کمبریج راه پیدا کند. در ادامه او باید خود را به استادش و سپس به اعضای هیئت علمی دانشگاه و یا حتی اعضای آکادمی سلطنتی انگلستان نشان دهد. در فیلم «ذهن زیبا» (2001) قهرمان فیلم در رقابتی سنگین با همکلاسی های خود قرار دارد و برای اثبات خود مقاله ای انقلابی می نویسد که بعدها کاربرد آن در علم اقتصاد کسب جایزه نوبل را برای او به ارمغان می آورد. اما در فیلم «پی» (1998) با موردی عجیب تر روبرو هستیم. قهرمان این فیلم از بیماری روحی و سردردهای مزمن رنج می برد و هیچ میلی به تعامل با جامعه ندارد. در این مورد کارگردان چگونه باید نبوغ قهرمان خود را به ما نشان دهد؟
قهرمان فیلم »پی» هیچ تمایلی به برون گرایی و اثبات خود ندارد! در این مثال کودکی از میان همسایگان چندین بار به سراغ او می آید و حاصل ضرب یا تقسیم اعدادی 3 رقمی را از او می پرسد. پاسخ های سریع و دقیقِ نابغه داستان چیزهایی را به ما نشان می دهد. اما این برای اثبات او کافی نیست. با مشاهده ساختار و دکور منزل قهرمان فیلم (میزانسن) متوجه رایانه های قدرتمند و متعدد به همراه مانیتورهای سیاهی که پر از اعداد و حروف عجیب و غریب است می شویم. اما این نیز کافی نیست. در ادامه نمایندگان یک کمپانی اقتصادی و همچنین اعضای یک گروه عرفانیِ زیرزمینی از او برای حل معماهای خود عاجزانه طلب کمک می کنند. در واقع کارگردان از همه ابزار خود یعنی تکنیک های شخصیت پردازی، جلوه های صوتی و تصویری و گره داستانی کمک می گیرد تا نبوغ قهرمان داستان را به ما ثابت کند.
ب) غرور نوابغ
یکی دیگر از ویژگی های مشترک بیشتر نوابغ ریاضی در فیلم های این مجموعه اعتماد به نفس و غروری منحصر به فرد است. البته غرور آنها ریشه مشترکی با آنچه مردم عادی تجربه می کنند ندارد، چرا که غرور آنها ناشی از توانایی هایی است که دارند و دیگران ندارند. در واقع شاید آنها حق دارند که گاهی مغرور شوند! (غرور نیز از جمله صفات نیکوی الهی است که برای انسان ها رذیله محسوب می شود) آنها در برخی موارد متوجه اختلاف فاحش توانایی های ذهنی خود با دیگران می شوند و نمی توانند به شکلی محترمانه این اختلاف زیاد را نمایش دهند[2]. در برخی موارد این نخوت تا انتهای عمر با قهرمان نابغه جلو می آید و گاهی در انتهای داستان آنها اصلاح می شوند. به عنوان مثال در فیلم «بازی تقلید» (2014) قهرمان داستان از کودکی متوجه استعدادهای خود می شود و می داند که حسادت دیگران ناشی از ضعف آنها است. در بزرگسالی هنگامی که به عنوان یکی از اعضای رمزگشایی کشور انگلستان در خلال جنگ جهانی دوم انتخاب می شود، نخوت او به اوج رسیده و موجب رنجش همکاران و عزیزانش می شود. اما در فیلم «یک ذهن جوان درخشان» (2014) که گاهی با نام «X+Y» هم خوانده می شود، نوجوانی نابغه در المپیاد ریاضی شرکت می کند و در مرحله ملی موفق به کسب سهمیه می شود. او از کودکی اختلاف فاحشی بین توانایی های خود و دیگران حس می کند، به همین خاطر گاهی اطرافیانش را به شدت آزرده می کند. اما در انتهای فیلم هنگامی که او با دیگر رقبای خود در المپیاد روبرو می شود و نخوت بیش از حد آنها را مشاهده می کند با احساسات انسانی بیشتر آشنا می شود و در رفتارهای خود تجدید نظر می کند.
ج) چگونه نابغه هستی؟
در تعامل مردم عادی و نوابغ ریاضی این سوال به صورت طبیعی ایجاد می شود که آنها چگونه می توانند سوالات را به راحتی حل کنند؟ در واقع اگر بتوانیم روشی مشخص و دست یافتنی از چگونگی نبوغ آنها پیدا کنیم، شاید بتوانیم آن را تقلید کنیم و ما هم نابغه بشویم. مثلا اگر نابغه ای به ما یک فرمول طلایی بدهد و بگوید در مواجهه با هر مساله ریاضی این تکنیک به حل مساله می انجامد، آنگاه بسیاری از سوالات ذهنی و دغدغه های ما مرتفع می شود. اما زهی خیال باطل که چنین فرمول طلایی وجود ندارد. نوابغ به صورت ذاتی و اغلب غیرارادی این توانایی ذهنی را کسب کرده اند و به نوعی همان موهبت الهی است که برخی بیشتر و برخی کمتر واجد آن شده اند. در فیلم های این مجموعه نیز این سوالِ مقدر چندین بار دیده شد. به عنوان مثال در فیلم «ویل هانتیگ نابغه» (1997) معشوق قهرمان از او می پرسد، چگونه سوالات پیچیده را حل می کنی؟ پاسخ ویل هانتینگ تمثیلی حاکی از این است که استعداد من ذاتی است. او در پاسخ پیانیستی را مثال می زند که با دیدن کلاویه های پیانو موسیقی دلنشینی را در آن می یابد، حال آنکه مردم عادی به آنها به شکل دکمه هایی سیاه و سفید می نگرند. در فیلم «مردی که بینهایت را می دانست» نیز قهرمان داستان در پاسخ به استاد خود معتقد است خداوندان فرمول های ریاضی را به او نشان می دهند. در برخی دیگر از فیلم ها نیز یک بیماری خاص مانند اوتیسم مقدمات بروز استعدادهای ریاضیاتی را فراهم می کند.
د) پاشنه آشیل نوابغ
همان طور که ذکر شد، نوابغ ریاضی در ذهن مردم نیمه خدایانی هستند که سر در آسمان و پا در زمین دارند. جنبه آسمانی آنها مشخص است و اختلاف پتاسنیل با بقیه مردم جامعه را ایجاد می کند. اما پای زمینی آنها نقطه ضعف آنها است. در واقع هر یک از این نوابغ مشکلی بزرگ دارند که مانع رسیدن به کمال و سعادت مطلق آنها است. پاسخ داستان نویسان و فیلمسازان به مردمی که آرزوی نابغه بودن دارند و تخیلاتی زیبا از آن موجودات دارند این است که آنها نیز از مشکلاتی عمیق رنج می برند. گاهی مشکلات آنها عمیق تر از مردم عادی است و گاهی اصلا درمان پذیر نیست. این موانع مانند پاشنه آشیل باعث ضعف آنها می شود. در جدول زیر مهمترین مشکلات نوابغ ریاضی در فیلم های این مجموعه را لیست کرده ایم:
ردیف | نام فیلم | نقطه ضعف قهرمان |
1 | مردی که بینهایت را می دانست (2015) | بیماری سل؛ دوری از وطن؛ نژادپرستی انگلیسی ها |
2 | بازی تقلید (2014) | همجنسگرایی؛ عقده های کودکی |
3 | یک ذهن جوان درخشان (2014) | بیماری اوتیسم |
4 | نظریه همه چیز (2014) | بیماری ALS |
5 | ذهن زیبا (2001) | بیماری اسکیزوفرنی |
6 | پی (1998) | سردردهای مزمن |
7 | ویل هانتینگ نابغه (1997) | جامعه گریزی؛ عقده های کودکی |
3- سیر مشاهدتی نوابغ ریاضی
پرونده نوابغ ریاضی در سینما از لحاظ جذابیت بسیار بالا است و احتمالا طیف وسیعی از مخاطبان فیلم های اصلی این پرونده را می پسندند. از سوی دیگر برخی از مهمترین فیلم های این پرونده مثل «بازی تقلید» و «ذهن زیبا» با اقتباس از داستان های واقعی ساخته شده اند. در واقع شخصیت هایی چون آلن تورینگ (پدر کامپیوتر و نابغه ریاضی) و جان نش (برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1994) نوابغی واقعی در قرن اخیر بوده اند که زندگی بیشتر انسان ها را تحت تاثیر قرار داده اند. این مساله بر جذابیت فیلم های این پرونده افزوده است و نوید این را می دهد که ساخت فیلم هایی مبتنی بر داستان نوابغ با موفقیت نسبی روبرو خواهد شد[3].
پس از مشاهده این مجموعه فیلم آنچه بیش از پیش ذهن ما را درگیر می کند این است که آیا ما نیز دوست داریم یک نابغه باشیم؟ آیا به اندازه خودمان نابغه هستیم؟ اصلا نابغه بودن به چه معناست؟ فیلم های این مجموعه و فیلم های دیگری که می توان در این موضوع یافت اغلب ما را بدین جهت سوق می دهند که نابغه بودن چیز خوبی است، اگر بتوانیم بر مشکلات آن غلبه کنیم. اما آنچه در واقع به نظر می رسد آن است که همه ما استعدادها و توانایی هایی داریم که برخی آرزوی آن را می کنند[4]. برخی از این توانایی ها در طول تاریخ بشر بیشتر مورد توجه قرار گرفته و برخی بی اهمیت جلوه کرده است. به عنوان مثال معلوم نیست کسی که امروز با وجود رایانه های قدرتمند توانایی ضرب و تقسیم سریع ذهنی دارد تا چه حد نابغه محسوب می شود. آیا واقعا نیوتون، انیشتین، تورینگ و جان نش قله های انسانی هستند و آن گونه که فیلم ها نشان می دهند از موهبتی ویژه برخوردار بودند که در تمام شئون زندگی آنها تاثیرگذار بود؟ من ترجیح می دهم این نوابغ را در بستری زمینی تر مشاهده کنم که گرچه استعدادهای متفاوتی داشتند، اما تلاش و کوشش خودشان سبب شکوفایی این استعدادها شد. آنها کم و بیش شبیه ما هستند. این مطلب درست است که هوش و استعداد به طور نامتوازن بین انسان ها تقسیم شده است و برخی کمتر یا بیشتر از آن بهره برده اند. اما عوامل بسیاری از جمله شرایط محیطی، تلاش فردی و کشف استعدادها در شکوفایی آنها موثر است. علاوه بر این در انتهای زندگی آنچه وزن می شود مجموع مولفه های زندگی است. هیچ کس به صرف داشتن موهبتی ذاتی خوشبخت نشده و این گونه نیست که بدون داشتن آن موهبت نتوان خوشبخت شد. ممکن است استعدادهای یک شخص کشف نشود یا در زمانی نامناسب کشف شود و لذا به ثمر ننشیند. اما مهم این است که مجموع زندگی خود و اطرافیانمان را به بهترین شرایط ممکن نزدیک کنیم. آثار سینمایی به خاطر ذات دراماتیک خود این نوابغ را برجسته و هیجان انگیز می کنند، اما واقعیت این است که همه ما با اندکی اختلاف از نقطه ثابتی شروع می کنیم.
4- مجموعه فیلم های این سیرمشاهدتی
فیلم های زیادی برای انتخاب این مجموعه گلچین و مشاهده شد. اما در انتخاب این عناوین تلاش کردیم بر فیلم های داستانی (در مقابل مستند) تمرکز کنیم. همچنین سعی کردیم بر روی نوابغ ریاضی تمرکز کنیم و نوابغ فیزیک، بیزینس، موسیقی و ورزش را پوشش ندهیم. مثلا فیلم «بایست و تحویل بده» (1988) درباره یک معلم ریاضی است که با تلاش و کوشش موفق شد دانش آموزان خود را در آزمون سراسری حسابان موفق کند. اما چون قهرمان این فیلم یک نابغه نبود، در این پرونده قرار نگرفت. همچنین فیلم های درباره استیو جابز و مارک زاکربرگ از این لیست حذف شدند. بر این اساس فیلم های این مجموعه عبارتند از:
مردی که بینهایت را می دانست (2015): داستان زندگی و مرگ رامانوجان نابغه هندی که کشفیات جدیدی در علم ریاضیات کرد و توانست خود را به اساتید دانشگاه کمبریج اثبات کند.
نظریه همه چیز (2014): داستان زندگی علمی و عاشقانه استفن هاوکینگ که با وجود بیماری ALS و معلولیت دائمی توانست نظریات تاثیرگذاری در حوزه فضا-زمان مطرح کند.
بازی تقلید (2014): داستان مشکلات و موفقیت های آلن تورینگ نابغه ریاضی انگلیسی و چگونگی موفقیت او در رمزگشایی پیام های نازی ها در خلال جنگ جهانی دوم بیان می شود.
یک ذهن جوان درخشنده (2014): داستان نوجوانی با بیماری خفیف اوتیسم که توانست در مرحله ملی المیپاد ریاضی موفق شود و در انتها با احساسات انسانی آشنا شود.
ذهن زیبا (2001): داستان زندگی جان نش که علی رغم بیماری اسکیزوفرنی و مشکلات خانوادگی توانست جایزه نوبل اقتصاد را کسب کند.
پی (1998): داستان مردی با سردردهای مزمن که در تلاش برای رسیدن به عددی خاص برای تفسیر روند بورس، طبیعت و حتی خداست.
ویل هانتینگ نابغه (1997): داستان زندگی ویل هانتینگ که از همه لحاظ یک نابغه واقعی است اما در ارتباط اجتماعی و استفاده از موقعیت های زندگی بسیار تدافعی عمل می کند. او به کمک روانشناس خود مسیر زندگی اش را انتخاب می کند.
[1] The Assayer (1623)
[2] نمونه این نخوت در سریال ها و فیلم های زیادی خارج از این پرونده یافت می شود. به عنوان مثال شخصیت شلدون در سریال بسیار محبوب بیگ بنگ، واجد چنین غروری است.
[3] به امید آنکه فیلمی شایسته درباره نابغه ریاضی ایرانی مریم میرزاخانی نیز ساخته شود!
[4] سقراط معتقد بود در باطن همه انسان ها معادن فلزات گرانبهایی چون طلا و نقره و آهن هستند. «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه».