The Revenant 2015

10 / 8.0

امتیاز
imdb

10 / 7.5

امتیاز
ما

خلاصه فیلم

هیو گلاس به همراه پسرش و یک گروه از دوستانش در مناطق وحشی آمریکا به دنبال شکار و جمع آوری غنایم (پوست و پشم حیوانات) است. آنها به طور مداوم با تهدیدهای سرخ پوستان و مشکلات طبیعی همراه هستند. در یک سانحه طبیعی هیو توسط یک خرس به شدت زخمی می شود. جان فیتزجرالد، یکی از دوستان گلاس، ناجوانمردانه او را در میان جنگل سرد رها کرده و پسرش را نیز می کشد. گلاس با تلاش بسیار جان سالم به دربرده و برای انتقام باز می گردد (داستان واقعی در سال 1823 رخ می دهد).

گالری تصاویر و ویدئو

1

2

3

4

5

6

Bear's Attack (2015) The Revenant

Beautiful Nature (2015) The Revenant

Cascade (2015) The Revenant

Getting out of Tomb (2015) The Revenant

Killing the Son (2015) The Revenant

تصاویر

ویدئو ها

نقد فیلم بازگشته

نقطه قوت فیلم «بازگشته» (The Revenant) در مقام اول کارگردانی ایناریتو است. او در فیلم های دیگر خود نیز نشان داده است که می ­داند دوربین را چگونه جاسازی کرده و چگونه داستان را روایت کند تا ذهن مخاطب را درگیر موضوع کند. صحنه سازی ها و جلوه های ویژه به خوبی در کنار یکدیگر نشسته اند و باورپذیری فیلم را به شدت بالا برده است. مهمترین المان این فیلم که با تصویر برداری شاهکار به اوج خود رسیده است، تاثیر طبیعت بر زندگی انسان است. گاهی تصاویر از بالا است و اقتدار و سلطه طبیعت را در نماهای لانگ شات نشان می ­دهد. نقطه عطف فیلم صحنه مبارزه با خرس است که دوربین با هیو در جنب و جوش است و غالبا خرس از موضع برابر یا حتی پایینتر گرفته شده است. در فیلم­ های از این دست، به علت سختی به تصویر کشیدن مبارزه یا از نماهای بسیار نزدیک یا بسیار سریع استفاده می ­شود که بیننده متوجه جزئیات نشود و یا از جلوه­ های ویژه نه چندان قوی استفاده می ­شود. اما جلوه­ های ویژه در این فیلم بسیار قوی، باورپذیر و دقیق است. محتوا نیز در بسیاری از صحنه­ ها بدون ارائه دیالوگ و از بازی خوب یا فرم ساخت منتقل می ­شود. مثلا نگاه انتهایی دیکاپریو به دوربین احتمالا نشانگر آن است که این ماجرا برای ما نیز قابل اتفاق افتادن است (دعوت بینندگان به مشارکت). شاید بزرگترین نقطه ضعف فیلم، زمان طولانی و ضرب آهنگ آهسته فیلم است که قطعا از بیننده ماجراجو چندان نمره مطلوبی دریافت نمی ­کند.

از جمله نکات مثبت این فیلم (The Revenant) بازی خیره کننده دیکاپریو و چهره پردازی او است. بازی دیکاپریو به شدت مساعد بروز خشم و رنج است. این فیلم موقعیت خوبی را برای او ایجاد کرد تا شخصیت گلاس را به بهترین نحو ممکن از آب دربیاورد. از سوی دیگر این فیلم در دوره بلوغ بازیگری دیکاپریو ساخته شده است و لذا بهترین جایزه­ های ممکن (نقش اول مرد در گلدن گلوب و اسکار) را برای وی به ارمغان آورد. در ضمن تام هاردی برای چندمین بار و به پیشنهاد لئوناردو در این فیلم با او همبازی شد که او نیز بازی خوبی از خود نشان داد. هاردی نیز از جمله بازی­ های خوب خود را در این فیلم (The Revenant) به نمایش می ­گذارد. شخصیت فیتزجرالد با بازی هاردی چندان سیاه نیست. گرچه او نقش منفی فیلم است و در نهایت باید کشته شود، اما او چندان نیز شخصیت سیاهی نیست. او استدلال­ های خوبی دارد و شاید هرکدام از ما نیز در چنان موقعیت هایی چنان رفتارهایی داشته باشیم. او در سرما مجبور بود گلاس نیمه جان را بکشد تا در کمبود آذوقه و سرمای طاقت فرسا جان خود را نجات دهد. اما وقتی پسر گلاس متوجه شد، ماجرا تبدیل به یک مخمصه می شود. او مجبور بود برای این کار پسر گلاس را نیز بکشد. در واقع گناهی گناه دیگر را پدید آورد. اما او هرگز فکر نمی ­کرد هیو زنده بماند و در صدد انتقام برآید. در نهایت استدلال او در صحنه آخر بسیار منطقی بود: آیا با انتقام از من پسرت زنده می ­شود؟ این جمله در واقع نوعی التماس برای زنده ماندن است. او فکر نمی ­کرد گناهش چنان بیخ پیدا کند.

علی­رغم زمان طولانی فیلم (The Revenant)، بسیاری از لحظات دراماتیک و تاثیرگذار فیلم از رنج، مشقت و تلاش گلاس برای بقا و انتقام در فیلم گنجانده نشده بود. هرچند او پس از وضعیت بسیار اسف بار خود توانست از گودال بیرون بیاید و ایستادن و حرکت کردن برای او با سختی و صعوبت فراوان همراه بود، اما به نظر می ­رسید تهیه غذا و آب بحرانی را برای او ایجاد نکرد. در واقع داستان به سادگی تنها بر روی برخی از مشکلات هیو دست انگشت می ­نهد. البته این امر ناگزیر است، چرا که تاکید بیشتر بر روی این مشکلات داستان را از خط کلی منحرف می ­کرد. اما عدم تاکید بر آنها نیز منطق داستانی را تضعیف می ­کند. یکی از نقاظ ضعف فیلم­نامه The Revenant شخصیت سازی ضعیف هیو است. گرچه فیلم دو ساعت به طول می ­انجامد اما ما اطلاعات کمی از او داریم. در واقع ما با او زندگی نمی ­کنیم، تنها شاهد مصائب او هستیم. احتمالا گنجاندن خرده داستان­ هایی از زندگی هیو، یا به تصویر کشیدن برخی از مشکلات دیگر او برای رسیدن به کمپ می ­توانست لحظات شاهکاری پدید آورد که با مهارت بالای دیکاپریو در ایفای این سنخ بازی­ ها فیلم را به اوج برساند. نقطه قوت فیلم نیز سکانس­ های بی بدیل بازی دیکاپریو در لحظات رنج و درد است. به عنوان مثال می ­توان به کشته شدن پسر گلاس در مقابل نگاه مستاصل و دست بسته اش اشاره کرد (کلیپ موجود است). همچنین سوال دیگری که در ذهن بیننده ایجاد می ­شود این است که گلاس هنگام تعقیب فیتزجرالد و بعد از کشته شدن کاپیتان هنری، چطور نتوانست ردپای فیتزجرالد را بیاید، در حالی که با تخمین­ های نسبتا دقیقی فاصله خود را با فیتزجرالد حدس زده بود و در جای ­جای فیلم (The Revenant) به بلد راه بودن او صحه گذاشته شده بود.

نقاط قوت:

• فیلمبرداری بسیار زیبا
• جلوه های ویژه حیرت انگیز (حمله خرس، حوادث و مبارزات، زخم ها)
• بازی زیبای دیکاپریو و همچنین بازی خوب تام هاردی

نقاط ضعف:

• داستان خطی، خسته کننده و طولانی
• عدم شخصیت سازی بهینه برای شخصیت گلاس
• عدم توانایی در به تصویر کشیدن مشکلات حفظ جان (گلاس گاهی به راحتی می ­توانست مشکلات را پشت سر بگذارد)

دیالوگ های ماندگار

• Fitzgerald: You came all this way just for your revenge, huh? Did you enjoy it, Glass?... 'Cause there ain't nothin' gon' bring your boy back.
• Glass: Revenge is in god's hands not mine.
• Glass' Wife: As long as you can still grab a breath, you fight. You breathe. Keep breathing. When there is a storm. And you stand in front of a tree. If you look at its branches, you swear it will fall. But if you watch the trunk, you will see its stability.

جوایز

نظرات