Hot Fuzz 2007
کارگردان | Edgar Wright |
---|---|
نویسنده | Edgar Wright, Simon Pegg |
زمان | 121 |
کشور | انگلستان، فرانسه، آمریکا |
ژانر | اکشن، کمدی |
خلاصه فیلم
نیکولاس انجل پلیس موفقی است که مهارت های منحصربه فردش باعث ناراحتی و حسادت همکارانش می شود. به همین دلیل او را به شهر کوچک و آرامی به نام سندفورد انتقال می دهند. در ابتدا اینگونه به نظر می رسد که شهر سندفورد بسیار آرام و کم حادثه است و انجل باید باقی عمرش را با مسائل ساده آن سپری کند. اما اندک اندک او متوجه مرگ های عجیبی در شهر می شود که پلیس و مردم شهر به عنوان مرگ طبیعی قلمداد می کنند و مورد پیگیری قرار نمی گیرند. مدیر سوپرمارکت شهر اولین مضنون انجل است، اما شواهدی پیدا می شود که او را مبرا می کند. در نهایت هنگامی که انجل تحقیقات دامنه دار خود را آغاز می کند، متوجه می شود که گروهی از مسئولین شهر برای حفظ آرامش و همچنین برنده شدن سندفورد به عنوان کم حادثه ترین شهر انگلستان تمام متخلفین و مضنونین را به قتل می رسانند. انجل با همکاری پسر رئیس پلیس سندفورد (دنی) که به او پیوسته است، مسئولین این خرابکاری را دستگیر می کند.
لیست بازیگران
نام | شخصیت |
---|---|
Simon Pegg | Nicholas Angel |
Nick Frost | Danny Butterman |
Olivia Colman | PC Doris Thatcher |
Jim Broadbent | Inspector Frank Butterman |
Timothy Dalton | Simon Skinner |
Martin Freeman | Met Sergeant |
Bill Nighy | Met Chief Inspector |
Peter Wight | Roy Porter |
Eric Mason | Bernard Cooper |
Billie Whitelaw | Joyce Cooper |
گالری تصاویر و ویدئو
تصاویر
ویدئو ها
نقد فیلم هات فاز
فیلم هات فاز (Hot Fuzz) یکی از فیلم های سه گانه طنز ادگار رایت است که تم های مطرح سینمایی را به صورت طنز به تصویر در می آورد[1]. اولین فیلم در سال 2004 و با عنوان «Shaun of the Dead» فیلم های با تم زامبی را مورد هدف قرار داده بود. فیلم دوم (Hot Fuzz) (همین فیلم) کلیشه پلیس موفق را سوژه قرار داد و در سال 2013 ادگار رایت موضوعات آخرالزمانی و پایان جهان را در فیلم «The World’s End» دستمایه طنز خود قرار داد. هر سه فیلم از درجه کیفی بالایی برخوردارند و باید اذعان کرد طنز خوبی دارند. در این فیلم ها سایمون پگ (نیکولاس) و نیک فراست (دنی) بازیگران اصلی او هستند، بسیاری از بازیگران مکمل مشترکند و نیرا پارک (Nira Park) تهیه کننده آنها است. در واقع باید گفت ادگار رایت باعث شد زوج پگ و فراست به عنوان یک تیم خنده دار معرفی شوند. طنز فیلم (Hot Fuzz) پیش از هر چیز بر روی تناقض ها استوار است. پس از سکانس نسبتا کوتاهی از معرفی نبوغ نیکولاس در ابتدای فیلم، می توان انتظار داشت که او باید با مجموعه ای از پلیس های بی کفایت و نادان تعامل کند. او از شهر لندن به عنوان مرکز انگلستان و مرکز جرم و جنایت به آرام ترین و کم حاشیه ترین شهر انگلستان تبعید می شود. به جای دستگیری جانیان و قاتلان خطرناک او باید به دنبال غازهای مردم شهر بدود. نیکولاس که پلیسی مقرراتی و منظم است در شهر سندفورد با پلیسی آشنا می شود که اهل تفریح و استراحت است و عاشق فیلم های پلیسی است. ادگار رایت سکانس های ابتدایی فیلم (Hot Fuzz) را با تکنیک داستان گویی در فیلم آغاز می کند. او شخصیت ها را معرفی می کند و آنها یکی یکی به دوربین نگاه می کنند و معرفی می شوند. او به کمک این تکنیک بدون اتلاف زمان و صرف انرژی شخصیت نیکولاس را پرورش می دهد و او را به ما معرفی می کند. از جمله نکات مثبت فیلم هنگامی است که نیروهای پلیس سندفورد در حال معرفی شدن هستند. آنها دائما در حال خوردن کیک یا بستنی هستند، که به نظر می رسد کارگردان می خواسته بدین نحو آسودگی و بی خیالی آنها را به تصویر بکشد. یکی دیگر از نکاتی که در مورد کارگردانی ادگار رایت در این فیلم می توان اشاره کرد، ضعف او در پرداختن به صحنه های اکشن در انتهای فیلم است. گرچه صحنه های اکشن فیلم تاحدودی با طنز آمیخته بود، اما همان طور که برخی از منتقدان معتقدند اکشن فیلم به کات های سریع و زاویه های تند دوربین محدود می شود. اینکه در میانه یک صحنه تعقیب و گریز سخت پلیس ها مجبورند غاز مردم شهر را نجات دهند، برای ایجاد طنز خیلی خوب است، اما صحنه های اکشن به قدری مصنوعی و غیرقابل باور هستند که اهمیت و اصالت آنها را زیر سوال می برند. به نظر می رسد اگر این فیلم اساسا از صحنه های اکشن استفاده نمی کرد به شکل بهتری می توانست اعتماد بیننده را به خود جلب کند.
بخش بزرگی از طنز فیلم (Hot Fuzz) بر دوش بازیگران اصلی فیلم پگ و فراست است. سایمون پگ که در این فیلم به عنوان دستیار ادگار رایت در نگارش فیلمنامه نیز کمک کرده است، خیلی خوب در نقش پلیس جدی ایفای وظیفه می کند. او چهره ای مصمم دارد و چین روی پیشانی اش بر جدیت او می افزاید. از سوی دیگر ظاهر نیک فراست با اندکی اضافه وزن و عشق او برای کارهای اکشن پلیسی سبب شکل گیری لبخند روی لبان بیننده می شود. او با سوالات جالب و پشت سر هم از نیکولاس یخ او را باز می کند و او را مجبور به اندکی تفریح می کند. این زوج پیش از این نیز توانسته بودند نظر بینندگان را به خود جلب کنند و با وجود آنکه شاید انتظار می رفت این رابطه بعد از یک فیلم کسل کننده و تکراری شود، به شکل دیگری و شاید جذاب تر رخ می نماید. در کنار این زوج درخشان بازیگران مشهوری بازی می کنند که هر یک به خوبی از عهده کار خود برآمده اند. به عنوان مثال می توان به مارتین فریمن (در نقش رئیس پلیس سندفورد) اشاره کرد که برای بازی در فیلم فارگو نامزد جایزه گلدن گلوب شد و با بازی در سریال شرلوک موفق به کسب جوایز بسیاری شد. چندی دیگر از بازیگران نقش های مکمل این فیلم برندگان جوایز گلدن گلوب و BAFTA هستند. از جمله صحنه های زیبایی که می توان برای ایفای نقش خوب اشاره کرد عبارت است از سوالات
برای بررسی فیلمنامه (Hot Fuzz) تلاش می کنیم پس از یک نگاه اجمالی به ظاهر آن به لایه های عمیق تر آن برویم. یکی از نکات ضعف فیلمنامه تعداد زیاد شخصیت ها و عدم شخصیت پردازی برخی از آنها است. برخی از شخصیت ها بدون دلیل و تاحدودی نیمه کاره به ما معرفی می شوند. به عنوان مثال معرفی نامزد نیکولاس گرچه در شکل دهی به زندگی شخصی او بسیار مهم بود، اما حداقل انتظار ما این بود که در انتهای فیلم زندگی شخصی او به سرانجامی برسد یا اشاره ای به آن بشود. این کار در مورد روسای نیکولاس در اداره پلیس لندن رخ می دهد و آنها در انتهای فیلم پیشنهاد فعالیت مجدد در لندن را به او می دهند. اما تمرکز اصلی داستان بر روی طنز و موقعیت های خنده داری است که برای قهرمان های داستان ایجاد می شود. شاید بتوان گفت طنز فیلم از نوع طنز سیاه است که در آن جامعه با شرایط کنونی اش مورد تمسخر قرار می گیرد. در واقع شاید بسیاری از صحنه های فیلم در واقعیت نیز رخ دهند و ما از واقعی بودن آنها و شاید اندکی چاشنی بازیگری مجبور به خنده شویم. اما در نهایت شرایط نگران کننده است. نگرانی وقتی جدی تر می شود که متوجه شویم احیانا فیلمنامه سوژه بزرگتری را هدف نقد خود قرار داده است. مسئولین شهر سندفورد نمیاندگان جامعه مدرن غربی هستند که به هر گونه تفاوت و اختلاف نظر به شدت عکس العمل نشان می دهند و خواستار حذف آن هستند.در واقع آرامشی که شهر سندفورد دارد، آرامشی خیالی است که با پنهان کردن و سرکوب کردن تمام مخالفان و متفاوتان پدید آمده است. جامعه جهانی خصوصا غرب مدرن نیز تاحدودی همین رویه را پیش گرفته است. همه چیز در راستای دموکراسی و سرمایه داری غربی است و هر حرکت مخالف یا متفاوتی به شدت با عکس العمل بین المللی روبرو می شود. از آنجا که قدرت و نفوذ نیز در اختیار مهره های تاثیرگذار جهانی است، اجازه حق طلبی و آزادی بیان به دیگران داده نمی شود. علاوه بر همه این سرکوب گری ها شهر به نحوی آرام است که مردم فکر می کنند در آرمان شهر زندگی می کنند و برخی حوادث کوچک حاصل تصادف یا نتیجه طبیعی یک رفتار بوده است. جنگ افغانستان و عراق طبیعی است چرا که «تروریست ها» و «دیکتاتورها» در آن رشد می کردند، اما انگلستان و آمریکا به لطف سرمایه هایی که از آفریقا و کشورهای جهان سوم به دست آمده آرام و رو به رشد است. در واقع آرامش غربی از نوع آرامش شهر سندفورد است. مسئولین شهر حاکمان و سرمایه داران کشورهای غربی هستند که به این خیال واهی دامن می زنند و برای ادامه آن به هر جنایتی دست می زنند.
[1] این سه گانه معمولا با عنوان «The Three Flavours Cornetto» شناخته می شود که به سه طعم مختلف از بستنی اشاره می کند. ادگار رایت در برخی از مصاحبه های خود این سه طعم را تفکیک کرده و هر یک را با رنگی به یکی از فیلم هایش نسبت داده است. در جایی دیگر او به طنز سه گانه خود را با سه گانه رنگی کیشلوفسکی مقایسه کرده است.
نقاط قوت:
- فیلمنامه
- بازیگری
نقاط ضعف:
- کارگردانی
دیالوگ های ماندگار
- Reverend: I want to ask you, would you read a homily at Sunday Service?
Nicholas: That might be a little hypocritical of me, Reverend.
Reverend: Oh, you're an atheist?
Nicholas: No, I'm... I'm... I'm open to the concept of religion, I'm just not entirely convinced by it.
Reverend: You're an agnostic?
Nicholas: I think I have a cream for that. - Joyce Cooper: Fascist!
Nicholas: I beg your pardon?
Joyce Cooper: [doing a crossword puzzle] System of government categorized by extreme dictatorship. Seven across.
Nicholas: Oh, I see. It's "fascism."
Joyce Cooper: "Fascism"! Wonderful. Now, we've put you in the Castle Suite. Bernard will escort you over there.
Nicholas: Well, actually, I can probably make my own way up. Hag!
Joyce Cooper: I beg your pardon?
Nicholas: Evil old woman, considered frightful or ugly, 12 down.
Joyce Cooper: [thinks about it] Oh... bless you!
جوایز
عنوان جایزه | برنده | کاندید |
---|---|---|
Empire Magazine Awards (2008) | بهترین فیلم کمدی | بهترین فیلم بریتانیایی بهترین بازیگر نقش اول مرد Simon Pegg بهترین کارگردان Edgar Wright |
جوایز دیگر | یک جایزه | 4 نامزدی |