Snowpiercer 2013

10 / 7.1

امتیاز
imdb

10 / 6.8

امتیاز
ما

خلاصه فیلم

تکنولوژی جدید دانشمندان برای جلوگیری از گرمایش زمین باعث یخ بندان و مرگ بیشتر موجودات شده است. تنها یک قطار پیشرفته با سرعت بسیار زیاد در مسیری بی پایان در حرکت است و سرنشینان خود را از سرمای بیرون محافظت کرده است. مردمی که در انتهای قطار هستند در شرایط بسیار رنج آوری زندگی می کنند و مردم جلوی قطار بسیار مرفه و بی درد هستند. گروهی از مردم آخر قطار به رهبری کورتیس تلاش می کنند به جلوی قطار برسند و مدیریت موتور را به دست بگیرند. اما سوال بزرگ تر این است که آیا اساسا نیازی به قطار هست؟

گالری تصاویر و ویدئو

1

2

3

4

5

6

7

8

9

Riot (2013) Snowpiercer

Kids in Motor (2013) Snowpiercer

CGI (2013) Snowpiercer

Yellow in Blacks (2013) Snowpiercer

تصاویر

ویدئو ها

نقد فیلم برف شکن

فیلم «برف شکن» (Snowpiercer) دومین تلاش بونگ جون-هو در ژانر علمی تخیلی است. او پیش از این با ساخت فیلم «میزبان»‌ مهارت خود را در این ژانر نشان داده بود، اما در این فیلم علاقه اش نسبت به مسائل زیست محیطی و آثار مخرب دستکاری های بشر (خصوصا کشور آمریکا) را به شکل دیگری نمایش می دهد. برف شکن نام قطار بزرگی است که در دوره یخبندان برای کمک به بشر اختراع شده است و یک سیستم اجتماعی و طبیعی بسته را برای آنها فراهم کرده است. کسانی که در این سیستم در انتهای قطار قرار دارند برای کسب حقوق از دست رفته خود قیام می کنند. تا اینجا با یک موضوع مرسوم هالیوودی روبرو هستیم. اما جون-هو هالیوودی نیست و داستان را طبق قواعد مرسوم آمریکایی روایت نمی کند. هرچقدر شورشگران به سوی جلوی قطار پیش می روند، از اهمیت صحنه های اکشن کاسته می شود و مسائل جدیتر مطرح می شود. سیونگ یانگ چو منتقد سینما معتقد است با گذر زمان بینندگان علاوه بر فکر کردن به ماجراجویی های شخصیت های داستان، به چیستی اتفاقی که قرار است در انتها رخ دهد نیز می اندیشند. اجازه دهید این مطلب را کمی باز کنیم. در ساختار مرسوم فیلم های علمی تخیلی انتظار می رود که قهرمان داستان به مقصد برسد و با شکست دادن شخصیت منفی داستان، جهان یا مردم کشورش را از فاجعه نجات دهد (برای اطلاعات بیشتر مقاله ما در بخش کوله پشتی درباره ساختار فیلم های علمی تخیلی را بخوانید). اما در این فیلم معلوم نیست نابود کردن ویلفورد (مدیر قطار) چه اتفاقی قرار است بیافتد؟ آیا سرنوشت مردم تغییر می کند؟ ویلفورد صراحتا اعلام می کند که برای بقا در این سیستم بسته حتما باید منابع تقسیم شوند، حتما باید عده ای کشته شوند و حتما باید برخی برای بهره برخی دیگر مورد استفاده قرار بگیرند. سوالی که بونگ جون-هو توسط شخصیت کره ای فیلم مطرح می کند این است که آیا راهی برای خروج از این سیستم بسته وجود دارد؟ آیا می توان به گزینه ای که همیشه غیرممکن می نمود نیز فکر کرد؟

داستان اصلی فیلم برف شکن (Snowpiercer) اقتباسی آزاد از رمانی مصور با همین عنوان نوشته ژان-مارک روشت و ژاک لوب است. گرچه ایده اصلی فیلم بسیار جذاب و قابل تامل است، اما از لحاظ داستانی مشکلات منطقی بسیاری در طول فیلم مشاهده می شود. به عنوان مثال سونیا سرکا اشاره می کند که اگر کورتیس خوردن گوشت انسان ها را دیده و تجربه کرده است، چرا از دیدن قرص های پروتئین که از حشرات تولید می شود آنقدر ناراحت می شود؟ سوالات دیگری نیز ذهن ما را به خود مشغول کرده است. مثلا اینکه چرا دختر نوجوان می توانست پشت درب ها را ببیند و این نکته چه تاثیری در فیلم داشت؟ اگر یک خرس قطبی به راحتی در بیرون قطار دیده می شود، چرا پس از سی سال هیچ گزارشی از یک موجود زنده کوچک هم داده نشده بود؟ چرا گیلیام راضی شده بود در انتهای قطار با وضعیتی اسف بار زندگی کند؟ آیا انگیزه ویلفورد برای کشتن گیلیام کافی بود؟ چرا کورتیس هنگامی که به در انتهایی رسید ناگهان کنترل خود را از دست داد؟ ممکن است بتوانیم برخی از این سوالات را پاسخ دهیم، اما در نهایت با داستانی روبرو هستیم که گرچه از لحاظ ایده کلی بسیار جذاب است، اما چندان قانع کننده نیست.

اما مشکلات موجود در فیلمنامه «برف شکن» (Snowpiercer) به دو دلیل چندان به چشم نمی آیند. اول آنکه کارگردان روی مسائل مهمی دست می گذارد که عمیقا تامل برانگیز هستند. یکی از این مسائل گرفتاری در یک ساختار ناعادلانه و محدود که همه مردم گرفتار آن هستند و حذف یک نفر یا تغییر مکان چند نفر تاثیری در کلیت ماجرا ندارد. دوم بازی چشمگیر بازیگران است. به طور ویژه باید به کریس اونس در نقش کورتیس اشاره کرد. مخاطبان سینما او را بیشتر با شخصیت کاپیتان آمریکا در مجموعه فیلم های اونجرز می شناسند. متاسفانه اونس در شخصیت کاپیتان آمریکا نتوانست توانایی های خود را به نمایش بگذارد (احتمالا این مساله به خاطر ساختار کلی فیلم های فانتزی و سوپرقهرمانی است). اما در اینجا شاهد یک بازی عمیق و تاثیرگذار هستیم. او غم بزرگی را در طول داستان با خود حمل می کند و در نقطه عطف داستان به خوبی وظیفه خود را به انجام می رساند. برخی از بازیگران فرعی نیز ایفای نقش تاثیرگذاری داشتند. به عنوان مثال اکتاویا اسپنسر در نقش تانیا بسیار تاثیرگذار بود. او پیش از این برای فیلم «خدمتکاران» (2011) نیز توانسته بود اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را از آن خود کند. چهره مهربان و در عین حال مصمم او چندین بار در طول فیلم احساسات بینندگان را برمی انگیزد.

اجازه دهید در انتهای این مقاله جمع بندی خودم از فیلم «برف شکن» (Snowpiercer) را ارائه کنم. من از نوع روایتگری بونگ جون-هو لذت می برم. او از عنصر غافل گیری مخاطب استفاده می کند و بیننده را در طول فیلم با خود همراه می کند. در حالی که در فیلم های علمی-تخیلی معمولا می دانیم که در نهایت قهرمان داستان با کمی اختلاف پیروز می شود و بدی ها حداقل موقتا از بین می روند، اما در این فیلم از سرنوشت داستان همان قدر مطلع هستیم که شخصیت های داستان هستند. اما فارغ از این امر، خشونت فیلم در برخی سکانس ها بیش از حد بالاست و دلیل موجهی برای آن پیدا نمی کنم. پردازش جلوه های ویژه (CGI) خصوصا هنگامی که قطار از بیرون دیده می شد و طبیعت برفی به تصویر کشیده می شد، چندان جالب نیست. طنز و آشفتگی شخصیت ماسون با بازی تیلدا سوینتون چندان برایم قابل درک نبود و مشکلات فیلمنامه در برخی موارد آزارم می داد. همه این موارد باعث می شود که «برف شکن» از نظر من فیلمی معمولی اما قابل توصیه باشد.

دیالوگ های ماندگار

• Curtis: You've probably guessed who that old man was. That baby was Edgar. And I was the man with the knife. I killed Edgar's mother
• Mason: Order is the barrier that holds back the flood of death. We must all of us on this train of life remain in our allotted station. We must each of us occupy our preordained particular position.
• Curtis: You know what I hate about myself? I know what people taste like. I know babies taste the best.
• Wilford: Curtis, everyone has their preordained position, and everyone is in their place except you. Curtis: That's what people in the best place say to the people in the worst place.
• Gilliam: I am a shadow of my former shadow. My day was decades ago.

جوایز

نظرات