Raw 2016
کارگردان | Julia Ducournau |
---|---|
نویسنده | Julia Ducournau |
زمان | 99 |
کشور | فرانسه، بلژیک |
ژانر | درام، ترسناک |
خلاصه فیلم
جاستین دختر گیاه خواری است که با شروع تحصیل در رشته دامپزشکی با مشکلات فراوانی روبرو می شود. او در خوابگاه دانشکده و تحت تاثیر دیگر دانشجویان مجبور به خوردن گوشت می شود و کم کم با خشونت موجود در دانشکده همگام می شود. زمانی که جاستین طعم گوشت آمیزاد را تجربه می کند متوجه علاقه خود به این طعم می شود و اسباب مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.
لیست بازیگران
نام | شخصیت |
---|---|
Garance Marillier | Justine |
Ella Rumpf | Alexia |
Rabah Nait Oufella | Adrien |
Laurent Lucas | Father |
Joana Preiss | Mother |
Bouli Lanners | Passenger |
Marion Vernoux | Nurse |
Jean-Louis Sbille | Professor |
Alexis Julemont | Emergency Intern |
Sophie Breyer | Bizute réfectoire |
گالری تصاویر و ویدئو
تصاویر
ویدئو ها
نقد فیلم خام
فیلم «خام» (Raw) فرآیند رشد دختری جوان از مرحله ای به مرحله دیگر را ترسیم می کند. این رشد به اشکال مختلفی به تصویر کشیده می شود: خامی به پختگی، مدرسه به کالج، گیاه خواری به گوشت خواری، و بالاخره کشف غرایز درونی. جاستین قهرمان داستان در طول فیلم متوجه علاقه ای می شود که در ذات او قرار دارد، اما برای امنیت بیشتر جامعه مدت ها بر روی آن سرپوش گذاشته شده است. این فیلم در قالبی ترسناک و منحصر به فرد ساخته شده است. ژانر ترسناک فیلم به خاطر آدمخواری و صحنه های خشن واضح است، اما منحصر به فرد بودن این اثر به خاطر زن بودن قهرمان/شکارچی فیلم است. معمولا در فیلم های ترسناک انتظار داریم که شکارچی یا ضدقهرمان داستان یک مرد باشد یا حداقل مولفه های جنسی از سنخ زنانه نداشته باشد. اما در این فیلم شاهد آن هستیم که قهرمان داستان و در واقع موجود ترسناک فیلم یک زن است. صدالبته موضوع ترس یک غریزه طبیعی است و ربطی به زن و مرد بودن ندارد. اما واقعیت این است که تمام فیلم های ترسناک به نوعی تصویر افراطی از عدم کنترل یک امر طبیعی است. در سکانسی که جاستین فوتبال بازی کردنِ آدرین را مشاهده می کند، به خوبی نگاه شکارچی را در چشمان او می بینیم.
جولیا دوکورنو کارگردان فیلم «خام» (Raw) احتمالا قصد بیان یک داستان ترسناک ساده را ندارد، چرا که در آن صورت می توان نقدهای بسیاری به منطق فیلم وارد کرد. به عنوان مثال قطع شدن انگشت خواهر جاستین که به نوعی نقطه عطف داستان است، بسیار شتاب زده و غیرمنطقی رخ می دهد و داستان دچار شکافی منطقی می شود. ما اگر بپذیریم که فیلم به صورت نمادین قصد اشاره به لایه های عمیق تری از مفهوم گوشت خواری را دارد، آنگاه می توانیم با تسامح بیشتری فیلم را نقد کنیم. (شواهدی برای این ادعا وجود دارد: مثلا نورپردازی های برجسته و سورئال در برخی سکانس ها نشانگر این تمایل کارگردان است.) میل به گوشت خواری در جاستین تنها یک امر خارق العاده نیست، بلکه اشاره ای به تمایلات خطرناکی است که همه ما انسان ها داریم و به نوعی پنهان کرده ایم. تنها در این صورت شاید بتوان توجیهی برای بی تفاوتی مسئولین دانشکده و دیگر دانشجویان نسبت به خشونت های رخ داده در طول فیلم ارائه کرد. در واقع مهم نیست این دانشکده در کجای جهان واقع شده است یا مسئولین قضایی چرا اینقدر دیر وارد عمل شده اند. مهم سکانس انتهایی فیلم است که پدر جاستین به او می گوید که این غریزه خطرناک خواسته یا ناخواسته در او و خانواده اش وجود دارد و جاستین باید راه حل مناسبی برای کنترل آن پیدا کند. یکی از مصادیق این غرایز خطرناک که به طور مستقیم با مضمون داستان ارتباط برقرار می کند علاقه به گوشت خواری است. در واقع انسان ها علاقه زیادی به طعم گوشت دارند و این به طور غریزی در آنها قرار دارد. اما تهیه گوشت حیوانات (مطابق نظر فیلم) خلاف اخلاق و حقوق حیوانات است. پس علی رغم تمایل طبیعی که درون ما برای گوشت خواری وجود دارد، باید به سراغ گیاه خواری برویم.
اما حتی با وجود این تعبیر ایهام گونه، نمی توان فیلم «خام» (Raw) را از بند نقدهای توفنده منتقدان نجات داد. فیلم های خوبی را سراغ داریم که علاوه بر پایبندی به لایه های رویین داستان، معانی درونی تر را نیز به طور همزمان هدف قرار می دهند. (به عنوان مثال می توان به فیلم «برف شکن» اشاره کرد.) سونیا سرکا به طور ویژه داستان اصلی فیلم را «کم رمق»، پایان بندی فیلم را «قابل پیش بینی» و شخصیت پردازی را «فاقد توسعه لازم» می داند. او به درستی اشاره می کند که گرچه در طول فیلم شخصیت جاستین رشد می کند، اما بیننده هیچ اطلاعاتی درباره گذشته او یا خواهرش ندارد. شخصیت آدرین بسیار ناشناس و توسعه نیافته است و ما در انتهای فیلم برای اتفاق دردناکی که برایش رخ می دهد چندان افسوس نمی خوریم.
آنچه به طور قطع می توان درباره فیلم «خام» (Raw) گفت این است که علی رغم نقاط ضعف جدی در فیلمنامه، بازی های خوبی را به نمایش می گذارد. به طور ویژه گرنس ماریلیر (Garance Marillier) چهره معصوم و در عین حال بازی قاطعی دارد. او به خوبی از عهده تغییر بزرگی که در شخصیت او رخ می دهد بر می آید. به عنوان مثال می توان بازی او در ابتدای فیلم هنگامی که برای اولین بار وارد دانشکده شد را با بازی او در سکانس های انتهایی مقایسه کرد. در انتهای فیلم به خوبی می توان جاستین را در حالت بلوغ خودشناسی دید که خشونت و جسارتش به کمال رسیده است. دیگر بازیگران فیلم نیز بازی قابل قبولی از خود به نمایش گذاشته اند. خصوصا اینکه جلوه های ویژه و گریم های طبیعی به آنها اجازه می دهد تا صحنه های عجیب و خونین را به طور طبیعی بازی کنند. اما اگر از دیدن فیلم قصد لذت بردن دارید، یا می خواهید یک بعد از ظهر دلپذیر را در کنار خانواده سپری کنید، اصلا دیدن این فیلم را توصیه نمی کنم، چرا که باید منتظر صحنه های خشن و چندش آور زیادی باشید!
دیالوگ های ماندگار
- Father: An animal that has tasted human flesh isn't safe. If he likes it, he'll bite again.
- Truck Driver: Pigs are almost like humans. Have you learned that yet? Genetically, or something.
- Father: I'm sure you'll find a solution, honey.
جوایز
عنوان جایزه | برنده | کاندید |
---|---|---|
جشنواره فیلم کن (2016) | جایزه FIPRESCI | دوربین طلایی |
Julia Ducournau | Julia Ducournau | |
نخل دگرباشی | ||
Julia Ducournau | ||
جایزه بین المللی منتقدان هفته | ||
Julia Ducournau | ||
جوایز دیگر | 21 جایزه | 40 نامزدی |