کارگاه صدرنگ
Before Sunrise Poster قابلیت پخش عمومی : بله

Before Sunrise 1995

کارگردان Richard Linklater
نویسنده Richard Linklater, Kim Krizan
زمان 101
کشور آمریکا، اتریش، سوئیس
ژانر درام، عاشقانه

10 / 8.1

امتیاز
imdb

10 / 7.5

امتیاز
ما

خلاصه فیلم

جسی و سلین پسر و دختر جوانی هستند که در قطار دور اروپا به طور تصادفی با یکدیگر هم کلام می شوند. جسی که قرار بود در وین از قطار پیاده شود، از سلین درخواست می کند تا او هم پیاده شود و تا فردا صبح که بلیط هواپیما دارد، با او همراه باشد. آنها یک عصر و شب را با یکدیگر در خیابان های وین قدم می زنند و در گذر از اماکن مختلف شهر دائما با یکدیگر صحبت می کنند. مکالمه آنها در موضوعات بسیار متنوعی از جمله هنر، فلسفه و عشق است و سطح مکالمات از سخنان ساده روزمره تا تاملات عمیق فلسفی است. در انتهای این زمان کوتاه، جسی و سلین به شدت به یکدیگر علاقه مند شده اند و جدایی برای آنها بسیار سخت است. اما طبق قولی که به یکدیگر داده اند، مجبور به خداحافظی هستند. با این وجود آنها قرار می گذارند که شش ماه بعد در ایستگاه قطار شهر وین همدیگر را مجددا ملاقات کنند.

مشاهده بیشتر

لیست بازیگران

نام شخصیت
Ethan Hawke Jesse
Julie Delpy Céline
Andrea Eckert Wife on Train
Hanno Pöschl Husband on Train
Karl Bruckschwaiger Guy on Bridge
Tex Rubinowitz Guy on Bridge
Erni Mangold Palm Reader
Dominik Castell Street Poet
Haymon Maria Buttinger Bartender
Harald Waiglein Guitarist in Club

گالری تصاویر و ویدئو


Before Sunrise 1995
1
Before Sunrise 1995
2
Before Sunrise 1995
3
Before Sunrise 1995
4
Before Sunrise 1995
5
Before Sunrise 1995
6
Before Sunrise 1995
7
Before Sunrise 1995
8
Acting While Speaking - Before Sunrise (1995)
Bokeh1 - Before Sunrise (1995)
Bokeh 2 - Before Sunrise (1995)
Camera Shifts Time - Before Sunrise (1995)
Dont Do That - Before Sunrise (1995)
Eyes Make Love with No Word - Before Sunrise (1995)
Plot Climax - Before Sunrise (1995)
Review Film Locations - Before Sunrise (1995)(1)
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
Before Sunrise 1995
1/8
2/8
3/8
4/8
5/8
6/8
7/8
8/8

نقد فیلم پیش از طلوع

فیلم پیش از طلوع (Before Sunrise) اولین فیلم از سه گانه عاشقانه ریچارد لینکلیتر است. این فیلم روایت آشنایی دو جوان با ملیت های مختلف و همراه شدن آنها از یک بعد از ظهر تا طلوع صبح فردایش است. ساختار فیلم بیش از هر چیز مبتنی بر دیالوگ است و کمتر بر روی کنش ها و فعالیت های بدنی استوار شده است. گرچه این تکنیک در سینما چندان طرفداری ندارد، اما کارگردان معتقد است این فیلم (Before Sunrise) تقابل ذهن و روان دو شخصیت اصلی است و هنگامی که سخن از ذهن و روان است، سخن و مکالمه بیش از هر چیز اهمیت پیدا می کند. در خصوص دیالوگ ها در ادامه بیشتر سخن خواهیم گفت، اما فیلم پیش از طلوع تنها بر روی دیالوگ هایش استوار نیست بلکه کیفیت ساخت فیلم نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد. میزانسن و داستان فیلم شهری است و تمرکز زیادی بر روی شهر وین دارد. این تکنیک داستان را به هدف اصلی کارگردان یعنی واقعی کردن آن نزدیک می کند. ما با یک فیلم رئال روبرو هستیم که علاوه بر داستان و دیالوگ ها، فرم ساخت نیز به زندگی عادی نزدیک است. گرچه بعضی از کارشناسان معتقدند این فیلم (Before Sunrise) نیز مانند داستان های دیگر واجد المان های غیرواقعی جدی است (مانند دیالوگ های عجیبی که ما غالبا در زندگی رومزه استفاده نمی کنیم)، اما به صورت کلی مشهور است که فیلم های لینکلیتر واقع گرایانه و در سطح زندگی روزمره هستند. این بدان معنا است که اتفاق نادری مانند تصادف در داستان رخ نمی دهد و ما به راحتی می توانیم تصور کنیم چنین شرایطی برای بسیاری از آدم ها ممکن است رخ دهد (همه چیز طبیعی است).

از آنجایی که داستان فیلم (Before Sunrise) در نیمه تاریک تر روز و شب رقم می خورد، نورپردازی از اهمیت بالایی برخوردار است. لینکلیتر هنرمندی حرفه ای است که به خوبی می داند چگونه از نورهای طبیعی و مصنوعی برای تاثیرگذاری بیشتر فیلمش استفاده کند. او شخصیت های داستان را در بهترین موقع روز یعنی نزدیک غروب (که کارشناسان نورپردازی از آن با عنوان ساعت طلایی یاد می کنند) بالای چرخ و فلک می برد و اولین بوسه آنها را آنجا به نمایش می کشد. در این ساعت از روز و در آن ارتفاع آفتاب طلایی و مایل است و سایه ها حالتی نرم و بهشتی به خود می گیرند. (فیلم روزهای بهشت به کارگردانی ترنس مالیک در سال 1979 با تکیه بر این تکنیک موفق به کسب جایزه اسکار شد). از سوی دیگر شب که نور طبیعی خورشید وجود ندارد، استفاده از بوکه های نورپردازی در پس زمینه و همچنین انعکاس انوار در آب های رودخانه به خوبی در حالت عاشقانه صحنه ها را نمایش می دهد. فیلمبرداری و استفاده صحیح و به جا از موسیقی نیز در این فیلم (Before Sunrise) پررنگ است. در فیلمی که دیالوگ ها نقش اصلی را بازی می کنند، عوامل دیگری نیز وجود دارند که بدون کلام سخن می گویند و برای فیلم محتوا می سازند بدون اینکه بیننده را با کلام بیشتر خسته کنند.. به عنوان مثال به سه نمونه از این هنرنمایی ها اشاره می کنیم (یکی دوربین، دومی موسیقی و سومی بازیگری). در انتهای فیلم و هنگامی که دو عاشق از یکدیگر جدا می شوند، دوربین به صورت مقطع تمام اماکنی را که شب گذشته دو عاشق با یکدیگر از آن گذر کرده بودند را نمایش می دهد، این تقطیع های خالی از محتوا ممکن است به خودی خود بسیار کسل کننده و بی معنا باشند. اما بیننده ای که تمام طول فیلم در خلال این میزانسن ها داستان را دیده است، اولا خاطراتش تجدید می شود و دوما داستان را به صورت بسیار خلاصه مرور می کند. او می بیند که این اماکن همگی خالی از معنا بودند و این دو شخصیت داستان بودند که به آنها روح می دادند. مثال دوم استفاده از موسیقی به عنوان متکلم غیرزبانی است. در سکانسی از فیلم (Before Sunrise) می بینیم که دو عاشق وارد اتاق موسیقی می شوند و آهنگ مورد علاقه دختر را گوش می دهند. در تمام طول موسیقی (که خود عاشقانه است) نگاه های دختر و پسر یکدیگر را دنبال می کنند. بدون اغراق باید گفت همین یک سکانس یک داستان کامل عاشقانه از نازهای دخترانه، نیازهای پسرانه، محبت دو طرفه و کشش های جنسی است. (این سکانس در میان کلیپ ها وجود دارد.) مثال سوم صحنه ای است که در قطار شهری و در عین مکالمه جسی سعی می کند موهای سلین را لمس کند، اما نگاه غریب سلین مانع این کار می شود، و نوعی امتناع ارتباط جسمی یا تمرکز بیشتر بر روی ارتباط ذهنی تاکید می شود.

البته که فیلمی که مبتنی بر دیالوگ باشد، کمتر نیازمند کنش و واکنش جسمی است. اما بر خلاف انتظار اجرای چنین دیالوگ هایی از چندین لحاظ دشوار است. اول از همه حفظ و اجرای دیالوگ های طولانی که هر یک واجد احساسات و شرایط روحی مختلف است در طول فیلم و در یک سکانس طولانی کاری واقعا طاقت فرسا است. از سوی دیگر بازیگران باید به قدری هنرمند باشند که بتوانند در کمترین حرکت های صورت و یا دست و بدن که غالبا در مکالمات استفاده می شود، تمام احساسات خود را نشان دهند. اثان هاک و جولی دلپی به خوبی از عهده این مسئولیت برآمده اند. به عنوان مثال می توان به صحنه ای اشاره کرد که اثان در قطار در حال روایت تخیلاتش در خصوص یک نمایش تلویزیونی است. او چند صحنه از یک زندگی عادی را وصف می کند و با حرکات دست و بدن و همچنین با لحن صدا آنها را بازی می کند. همچنین می توان به صحنه اتاق موسیقی که پیش از این به آن اشاره کردیم به عنوان نمونه بارزی از این هنرنمایی اشاره کرد. با این وجود نباید از این نکته غافل شد که بازی اثان هاک تا حدودی جنسی و نامتعادل است، که با شخصیت عاطفی و چهره معصوم سلین نامتناجس است. ممکن است کارگردان ادعا کند که این نیز بخشی از طبیعی سازی یک رابطه عاشقانه واقعی است. اما باید گفت این تکنیک تا حدود زیادی تمرکز مخاطب را از دیالوگ ها که ستون این فیلم (Before Sunrise) است برهم می زند.

همان طور که گفتیم فیلم پیش از طلوع (Before Sunrise) عمیقا مبتنی بر دیالوگ و فیلمنامه است. داستان اصلی از هیجان چندانی برخوردار نیست و روایتگر یک عاشقانه ساده است. شاید بتوان گفت داستان دو نقطه عطف دارد. اول زمانی که جسی از سلین می خواهد از قطار پیدا شود و دوم صحنه خداحافظی آنها. فارغ از این دو سکانس غالب فیلم مکالمات بین آن دو است. دیالوگ ها بسیار غنی و عمیق طراحی شده اند. هنگامی که آنها از مسائل فلسفی (مانند تناسخ) و یا مرگ سخن می گویند سوالات جدی برای بیننده مطرح می شود و هنگامی که از عشق و یا رابطه های قبلی آن دو سخن به میان می آید بیننده باید احساس همذات پنداری کند. از سوی دیگر شخصیت پردازی ها به خوبی صورت می پذیرد: ما دلیل خوبی برای انگلیسی صحبت کردن خوب سلین داریم، خانواده او را می شناسیم که از سطح بالای اجتماعی برخوردار است و می دانیم که او با دوست پسر قبلی اش، پدرش و خصوصا مادربزرگش چه ارتباطی دارد. علاوه بر اینها باورهای شخصی او به وضوح از خلال دیالوگ هایش نمایان است. همین شرایط برای جسی نیز وجود دارد. با این وجود نقاط ضعفی نیز در فیلمنامه وجود دارد. اینکه داستان هیجان کمی دارد، صرفا به خاطر دیالوگ های زیاد نیست، بلکه دلیل دیگرش پایان بندی داستان است. در واقع نویسنده و کارگردان می دانند که این داستان ادامه دارد، اما به نظر می رسد حتی در فیلم های ادامه دار بهتر است هر بخش داستان مجزا و پایان شونده ای داشته باشد. به عنوان مثال به سه گانه کیسلوفسکی نگاه کنید که گرچه هر یک مضمون مشابهی و داستان مرتبطی دارند، اما هر یک به خودی خود فیلمی مستقل و منحصر به فردی است. این فیلم (Before Sunrise) به نظر می رسد به وضوح نیاز به ادامه دارد.

نقاط قوت:

  • کارگردانی
  • فیلمنامه

نقاط ضعف:

  • کشش کم داستان
  • عدم تناجس بازیگران

دیالوگ های ماندگار

  • Celine: Wait, wait, all those mundane, boring things everybody has to do every day of their fucking life?
    Jesse: I was gonna say "the poetry of day-to-day life."
  • Celine: Do you know anyone who's in a happy relationship?
    Jesse: Uh, yeah, sure. I know happy couples. But I think they lie to each other.
  • Palm Reader: When the stars exploded billions of years ago, they formed everything that is this world. Everything we know is stardust. So don't forget you are stardust.
  • Jesse: I think I'd rather die knowing that I was really good at something... than that I'd just been in a nice, caring relationship.

جوایز

عنوان جایزه برنده کاندید
Berlin International Film Festival (1995) خرس نقره ای برلین (بهترین کارگردان)
Richard Linklater
خرس طلایی برلین
Richard Linklater
Chicago Film Critics Association Awards (1996) بهترین فیلمنامه
Richard Linklater
جوایز دیگر 5 کاندید

نظرات

Before Sunrise Poster قابلیت پخش عمومی : بله
مشاهده پرونده مربوطه