My Life to Live 1962
کارگردان | Jean-Luc Godard |
---|---|
نویسنده | Jean-Luc Godard, Marcel Sacotte (book) |
زمان | 85 |
کشور | فرانسه |
ژانر | درام |
خلاصه فیلم
نانا دختری پاریسی است که از همسرش جدا می شود و برای گذران زندگی تلاش می کند. او ابتدا سودای بازیگری در سینما را دارد، اما هنگامی که از این حرفه ناامید می شود، توسط یکی از دوستانش به سوی فحشا کشیده می شود. او تحت نظارت مردی به نام رائول این کار را به صورت جدی آغاز می کند و با قوانین آن آشنا می شود. نانا در این کار چندان حرفه ای نیست، اما برای تهیه کرایه خانه به این کار تن می دهد. او با اطرافیان و اقتضائاتی که این جهان به او تحمیل کرده مشکل دارد. نانا به دنبال عشق واقعی که همان حقیقت هستی است می گردد. در انتها هنگامی که به نظر می رسد مرد جوانی واقعا او را دوست دارد، رائول تصمیم به فروش او می گیرد. فرآیند فروش نانا با موفقیت پیش نمی رود و او در یک درگیری مسلحانه کشته می شود.
لیست بازیگران
نام | شخصیت |
---|---|
Anna Karina | Nana Kleinfrankenheim |
Sady Rebbot | Raoul |
André S. Labarthe | Paul |
Guylaine Schlumberger | Yvette |
Monique Messine | Elisabeth |
Brice Parain | The philosopher |
Paul Pavel | Journaliste |
Dimitri Dineff | Dimitri |
Eric Schlumberger | Luigi |
Peter Kassovitz | Young Man |
گالری تصاویر و ویدئو
تصاویر
ویدئو ها
نقد فیلم گذران زندگی
ژان لوک گدار اسطوره کارگردان انقلابی برای بسیاری از منتقدین سینما است. گرچه بسیاری از منتقدین ترجیح می دهند گدار را با فیلم «از نفس افتاده» معرفی کنند، اما فیلم های دیگر او از جمله گذران زندگی (My Life to Live) نیز در جای خود از شاهکارهای سینما به حساب می آیند. «گذران زندگی» معادل غیردقیق عبارت فرانسوی Vivre Sa Vive است. فیلم با جمله ای از میشل دو مونتنی فیلسوف فرانسوی آغاز می شود که «خودت را به دیگران قرض بده، اما خودت را تنها به خودت بده». این جمله خلاصه توصیه کارگردان و زندگی نانا شخصیت اول داستان است. نانا در این فیلم نماد انسان آزادی خواه است که در زندان جهان اطرافش گرفتار شده است. سرمایه نانا عشق (یا همان جست و جو به دنبال عشق) است، چرا که عشق همان حقیقت هستی است. اما این سرمایه برای زیستن در خانه ای کوچک و گذران زندگی کفایت نمی کند. جامعه به شکلی درآمده که همه به دنبال کسب سود بیشتر و تسلط بر دیگران هستند. نماد این سلطه جویی در فیلم گدار، مردان سودجو هستند. همسر نانا و رائول هر دو به فکر خودشان هستند و برای زندگی او هیچ ارزشی قائل نیستند. مرگ نانا در طول فیلم (My Life to Live) دو بار به صورت تلویحی اشاره شده است. یک بار در فیلم ژاندارک که نانا در سینما می بیند و یک بار در داستانی که مرد جوان از آلن پو می خواند. هر دو داستان با مرگ شخصیت زن همراه است. در اولین داستان ژاندارک به دنبال حقیقت جاودان (خداوند) چاره ای جز مُردن در دادگاهی مردانه ندارد و در دومین داستان زن در پی بی توجهی همسرش به حضور او جان می دهد. پس بیننده پیشاپیش می داند که نتیجه این حقیقت طلبی در دنیایی فاسد مردن است. فیلم گدار در واقع نوعی اعتراض به جهان امروز است که به شدت تحت تاثیر امور سیاسی و اقتصادی حقیقت خود را گم کرده است. اما از سوی دیگر مرد فیلسوف در طول فیلم می گوید که این امر واقعیت تلخ و گریز ناپذیر زندگی است. ما برای زیستن و تعامل با دیگران نیاز به واژگان داریم و این واژگان بی شک به ما خیانت می کنند، چرا که آنها هیچ گاه تمام مقصود ما را بیان نمی کنند. در واقع حقیقتی که مرد فیلسوف تعریف می کند، تلخ و گریزناپذیر است در حالی که نانا به دنبال یک زندگی شیرین اما محال است.
گدار در تفکر و فیلمسازی سبک خاص خود را دارد. او تحت تاثیر نویسندگان دیگر موج نوی فرانسه و همچنین برتولت برشت معتقد بود شخصیت های داستان کمتر از افکارشان مهم هستند. لذا در فیلم گذران زندگی (My Life to Live) سکانس های متعددی داریم که دوربین بازیگران را از پشت سر نمایش می دهد. به طور ویژه در ابتدای فیلم سکانسی که نانا با همسرش بحث می کند، دوربین از پشت سر آنها را نمایش می دهد. این امر اصلا برای ایجاد تعلیق یا ایجاد گره داستانی نیست، چرا که بیننده به راحتی می تواند چهره شخصیت را در آینه ببیند. یا به عنوان مثال در سکانس دیگری که شخصیت از پشت به تصویر کشیده می شود بلافاصله چهره او را نیز می بینیم. به عنوان مثال در سکانسی که نانا با رائول در رستوران صحبت می کنند، دوربین پشت سر رائول ایستاده و چهره نانا دیده نمی شود. دوربین به صورت فعال به چپ و راست می رود و ما هر بار نانا را می بینیم، اما بازگشت دوباره دوربین به پشت سر رائول یادآوری می کند که این شخصیت ها مهم نیستند، به افکارشان دقت کنید. (از سوی دیگر این فعالیت پویای دوربین و روایتگری اش تکنیک ویژه گدار است.) این هنرنمایی گرچه ممکن است تا حدودی اغراق آمیز باشد و تمرکز را برهم زند، اما سبک خاصی در سینما است. علاوه بر این، هنر رائول کوتار فیلمبردار فیلم (My Life to Live) در به تصویر کشیدن افکار گدار شایان ذکر است. نویسنده گاردین معتقد است «اگر تروفو و گدار پدران موج نوی فرانسه هستند، رائول کوتار دایه آن است». اهمیت کلوزآپ و کادر بسته در فیلمبرداری کوتار بسیار زیاد است. این نزدیکی به سوژه تمام توجه و تمرکز بیننده را به آن مطلب جلب می کند. شاید یکی از نقاط ضعف شایان ذکر در این فیلم زمان بندی این کادرهای بسته است. به عنوان نمونه سکانسی که نانا در حال نگارش نامه به رائول برای شروع کارش است، دوربین بیش از یک دقیقه بر روی نامه تمرکز می کند. صحنه های دیگری وجود دارد که دوربین روی صورت نانا تمرکز می کند و مکث های طولانی دارد. این فاصله ها گرچه یادآور این مطلب است که شاهد دوازده پرده نقاشی هستیم، اما از سوی دیگر به معنای سررفتن حوصله بیننده و کند شدن روند فیلم (My Life to Live) است.
چهره اصلی فیلم گذران زندگی (My Life To Live) آنا کارینا در شخصیت نانا است. آنا که در زمان ساخت این فیلم همسر گدار است، تمام تلاش خود را می کند تا بهترین بازی ممکن را از خود به نمایش بگذارد. به نظر می رسد گدار نیز این فیلم را وقف او کرده و سکانس های طولانی با کادر بسته بر روی چهره او می گیرد. چهره آنا معصومیتی دلنشین دارد، اما به وضوح نوعی نگرانی و غم در آن دیده می شود. سیگار روشنی که مدام بر روی لبان نانا است، یکی از ویژگی های مهم شخصیت اوست. در یکی از سکانس های مشهور فیلم هنگامی که نانا مجبور است در خدمت یکی از مشتریان باشد، در حالی که آنها در آغوش یکدیگر هستند، آنا با چهره ای بی روح و بی احساس در حال کشیدن سیگار است. نانا در اینجا تقریبا از حضور عشق ناامید شده و به شغلش خو گرفته است. شاید بتوان گفت شخصیت آرام نانا تنها در دو موقعیت به جنبش می افتد، یک بار در حال رقصیدن برای مردانی که به هیچ عنوان به او التفاتی ندارند و یک بار در حضور فیلسوف که گویی جریان جدیدی از انرژی را در او ایجاد می کند. اما این جریان زندگی در نانا چندان دوام ندارد، چرا که در پرده دوازده با خفت کشته می شود.
داستان فیلم گذران زندگی (The Life To Live) در دوازده پرده بیان می شود. هر پرده با نگارش خلاصه ای از مطالب آن پرده آغاز می شود. تلاش بر آن است که بخشی از روایتگری توسط موسیقی انجام شود. در ابتدای برخی پرده ها هنگامی که خلاصه داستان نوشته می شود، موسیقی محزون میشل لاگراند (Michel Legrand) نواخته می شود، اما ناگهان موسیقی قطع می شود. و پس از چند ثانیه مجددا سکوت فیلم شکسته می شود. راجر ابرت معتقد است در این موارد موسیقی تلاش می کند بخشی از روایتگری را به عهده بگیرد، اما هنگامی که متوجه می شود ناتوان است، ناگهان سکوت می کند. مابقی داستان تا حدود زیادی توسط دیالوگ های نسبتا طولانی و تصویر آنا کارینا بیان می شود. این مسائل باعث می شود داستان به کندی پیش برود. به عنوان مثال برخی منتقدان معتقدند سکانس دیالوگ نانا با فیلسوف گرچه بسیار غنی است، اما چیز جدیدی به فیلم (My Life to Live) اضافه نمی کند جز اینکه شخصیت نانا را تطهیر کند. ما معتقدیم این سکانس اهمیت بسیاری در گره گشایی شخصیت نانا دارد، اما ترکیب این سکانس با سکانس های دیگری مانند کتاب خواندن مرد جوان برای نانا و تمرکز اغراق آمیز دوربین روی چهره آنا کارینا فیلم را از ریتم دراماتیک خود انداخته است و شبیه دیالوگ خوانی کرده است. هر چند این دیالوگ ها بسیار زیبا هستند، اما فیلم داستانی چیزی بیشتر از این می خواهد.
نقاط قوت:
- فیلمنامه
- بازیگری
- کارگردانی
نقاط ضعف:
- داستان
دیالوگ های ماندگار
- Paul: "The chicken has an inside and an outside," wrote the little girl. "Remove the outside and you find the inside. Remove the inside, and you find the soul."
- Raul: Is she a lady or a tramp?
Third Person: Insult her. If she's a tramp, she'll get angry. If she smiles, she's a lady. - The Philosopher: We must think, and for thought we need words. There's no other way to think.
- The Philosopher: We pass from silence to words. We swing between the two, because it's the movement of life.
- Nana: The more one talks, the less the words mean.
جوایز
عنوان جایزه | برنده | کاندید |
---|---|---|
جشنواره فیلم ونیز (1962) | جایزه پازینتی (Pasinetti Award) Jean-Luc Godard جایزه ویژه داوران جشنواره Jean-Luc Godard |
شیر طلایی Jean-Luc Godard |