Sophies Choice 1982
کارگردان | Alan J. Pakula |
---|---|
نویسنده | Alan J. Pakula, William Styron |
زمان | 150 |
کشور | انگلیس، آمریکا |
ژانر | درام، عاشقانه |
خلاصه فیلم
ستینگو نویسنده جوانی است که با زوج سوفی و نیثن آشنا می شود. این زوج عجیب گاهی با یکدیگر شدیدا دعوا می کنند و گاهی شدیدا عاشق یکدیگر هستند. با این وجود ستینگو رابطه خوبی با آنها برقرار می کند و دوستی آنها عمیق می شود. با عمیق تر شدن دوستی ستینگو رازهای بیشتری از این خانواده عجیب کشف می کند. نیثن از بیماری اسکزیزوفرنی رنج می برد و همین مساله عامل رفتارهای عجیب اوست. از سوی دیگر رابطه سوفی و ستینگو مایه های عاشقانه به خود می گیرد و سوفی خاطرات تلخ خود از زندان های نازی را بیان می کند. سوفی به خاطر تکه گوشتی که به صورت قاچاق حمل می کرده به کمپ نازی ها (آشویتس) فرستاده می شود. او تحت فشار یکی از افسران آلمانی مجبور شده بین دختر و پسر خود یکی را انتخاب کند و دیگری را به کام مرگ فرستاده است. سوفی زندگی در کنار نیثن را به ستینگو ترجیح می دهد و در انتها در کنار او جان می دهد (احتمالا نیثن او را کشته است).
لیست بازیگران
نام | شخصیت |
---|---|
Meryl Streep | Sophie |
Kevin Kline | Nathan |
Peter MacNicol | Stingo |
Rita Karin | Yetta |
Stephen D. Newman | Larry |
Greta Turken | Leslie Lapidus |
Josh Mostel | Morris Fink |
Robin Bartlett | Lillian Grossman |
Eugene Lipinski | Polish Professor |
John Rothman | Librarian |
گالری تصاویر و ویدئو
تصاویر
ویدئو ها
نقد فیلم انتخاب سوفی
فیلم انتخاب سوفی (Sophie’s Choice) از مجموعه فیلم های خوبی است که ماجرای نسل کشی یهودیان توسط نازیان (هولوکاست) را به تصویر می کشد. فارغ از واقعیت تاریخی هولوکاست، ماجرا به قدری دراماتیک است که داستان های بسیار خوبی درباره حواشی و تبعات آن نوشته شده و به تصویر کشیده شده است. همچنین این موضوع فارغ از کیفیت ساخت (!) به شدت مورد علاقه داوران جشنواره های جهانی از جمله اسکار است (فیلم هایی مانند زندگی زیباست، پیانیست، خاطرات آنی فرانک، قضاوت در نورمبرگ و …). این فیلم (Sophies Choice) نیز جوایز بسیار خود را تا حدودی مدیون موضوع چالش برانگیز خود است. آلن پاکولا پیش از ساختن این فیلم تجربه کارگردانی (همه مردان رئیس جمهور 1976) و تهیه کنندگی (کشتن مرغ مقلد 1962) فیلم های شاخصی را به عهده داشته است. فیلمنامه اقتباسی «انتخاب سوفی» توسط خود پاکولا نوشته شده است و او به خوبی از زوایای فیلم اطلاع دارد. گرچه داستان در یک فرآیند فلش بک و معمایی پیش می رود، اما بینندگان کمتر در ابهام های گیج کننده هستند. در واقع اینکه ما سابقه بیماری نیثن را نمی دانیم چندان آزار دهنده نیست، چرا که ما قانع شده ایم که او عمیقا در مطالعات و پژوهش های زیست شناسی خود غرق شده است. لذا وقتی که متوجه بیماری او می شویم به وجد می آییم، چرا که برخی از رفتارهای نسنجیده او توجیه بهتری پیدا می کنند (ما قبلا هم توجیهی داشتیم، اما این توجیه بهتر است). فلش بک ها نیز بیشتر گره گشا هستند و فیلم (Sophie’s Choice) را از حالت خطی خارج می کنند. جیمز براردینلی منتقد مشهور سینما معتقد است در میان فیلم های هولوکاستی آنهایی که به عواقب و تبعات اتفاقات تلخ آن می پردازند، بهتر از فیلم هایی هستند که به صورت خطی و مستقیم درباره هولوکاست روایت می کنند. به نظر می رسد یکی از عوامل تاثیرگذار بر این تفوق باز بودن دست نویسندگان در خیال پردازی و درام سازی است. در واقع مرگ هر چقدر هم که دردناک باشد یک رخداد است، اما عواقب آن هزاران سو و جهت دارد که هر یک قابلیت روایت دارند.
در کنار ویژگی های مثبت فیلم انتخاب سوفی (Sophie’s Choice) نقطه ضعف اصلی فیلم کارگردانی آن است. پاکولا تمام پتانسیل های این داستان را در فیلمنامه و به تبع در فیلم به نمایش نگذاشته است. یکی از مثال های این نقد صحنه تاثیرگذار و مهم انتخاب سوفی بین دختر و پسرش است. این صحنه پتانسیل های زیادی داشت که همگی نابود شده اند. به عنوان مثال تاکید بر شخصیت افسر آلمانی، یا احساسات سوفی یا حتی تاکید بیشتر بر روی چهره دختر می توانست صحنه را به یکی از شاهکارهای سینمایی تبدیل کند. دختر سوفی تنها فریاد می زند و دوربین از شکار احساس عمیق مادر یا دختر در این صحنه عاجز است. همچنین پاکولا برای ضبط این صحنه می توانست از لوکیشن بزرگتر یا جلوه های ویژه برای نمایش عظمت ایستگاه قطار یا تعداد مردم استفاده کند، حال آنکه به وضوح دکور ساده و ارزان در نظر گرفته شده است. این مطلب همچنین در اردوگاه های نازی نیز دیده می شود، که کارگردان به صحنه های جزئی و از دور اکتفا کرده است.
از هر چیز که بگذریم، فیلم انتخاب سوفی (Sophie’s Choice) سکوی جهش مریل استریپ به عنوان یک بازیگر خاص است. او پیش از این در فیلم های مهم منهتن (در کنار وودی آلن) و شکارچی گوزن (در کنار رابرت دنیرو) نیز بازی کرده بود، اما در آن فیلم ها نقش های فرعی داشت و چندان در معرض توجه قرار نگرفت. انتخاب سوفی توانایی اصلی استریپ در اجرای لهجه ها و زبان های مختلف را به نمایش گذاشت. او در این فیلم (Sophie’s Choice) انگلیسی را با لهجه لهستانی ادا می کند و به خوبی زبان آلمانی و لهستانی را بدون کمترین نقصی اجرا می کند. استریپ برای این هنرنمایی پیش از شروع به فیلمبرداری تنها چند ماه کلاس زیان لهستانی رفت، اما حتی پاکولا نیز انتظار چنین هنرنمایی از او نداشت. راجر ابرت در توصیف قدرت استریپ در ادای لهجه لهستانی می گوید: این اولین باری است که من تحت تاثیر اجرای لهجه کسی قرار گرفتم. همچنین نمی توان از بازی اصیل و واقعی او نیز چشم پوشی کرد. شخصیت سوفی از ضعف شدیدی برخوردار است که حاصل گذشته تاریک او است و همین مساله رفتار او با نیثن را توجیه می کند. در واقع سوفی که پیش از این توسط پدرش محبت چندانی را کسب نکرده بود، دچار محبت بی دریغ و واقعی نیثن شده بود و گرچه موقعیت های دیگری نیز دارد اما وفادارانه در کنار او تا انتهای مسیر را طی می کند. استریپ در صحنه های کلوزآپی که گذشته خود را تعریف می کند نیز به خوبی از عهده بازی با عضلات صورت بر می آید. در واقع استریپ در این فیلم (Sophie’s Choice) نه تنها آزمون بیان را با موفقیت پشت سر می گذارد، بلکه در توانایی بازی در کلوزآپ و کنترل عضلات صورت نیز موفق است. با این وجود برایان کولر منتقد سینما معتقد است کسب جایزه اسکار توسط استریپ به شدت تحت تاثیر فرآیند آماده سازی او برای ادای لهجه های متفاوت است تا کیفیت بازیگری او. در کنار بازی شاخص استریپ، کوین کلاین (در نقش نیثن) و پیتر مک نیکول (در نقش ستینگو) نیز بازی های درخشانی دارند. به طور ویژه باید به بازی کلاین اشاره کرد که نقش یک الکلی معتاد و در عین حال یک عاشق ترحم برانگیز را به خوبی بازی می کند. گرچه بازی او در برخی موارد اغراق آمیز است، اما در انتهای فیلم بیننده می تواند این اغراق ها را تا حدودی توجیه کند.
فیلمنامه انتخاب سوفی (Sophie’s Choice) اقتباسی از رمانی با همین عنوان نوشته ویلیام استیرن است. این رمان بحث برانگیز نگرش جدیدی به هولوکاست دارد چرا که اتفاقات داستان برای یک غیریهودی رخ می دهد. در ضمن محتوای جنسی و تصویر منفی که از کشور لهستان ارائه شده است باعث آن شده که این رمان در برخی از کشورها ممنوع و یا سانسور شود. با این وجود نمی توان از قدرت داستان چشم پوشی کرد چرا که نه تنها مبتنی بر یک جریان گره گشا است بلکه ظرایف شخصیتی و داستانی به خوبی مورد توجه قرار گرفته اند. علاوه بر فیلم حاضر (Sophie’s Choice) یک اپرا نیز در سال 2002 در سالن اپرای لندن با اقتباس از این داستان ساخته شده است. نکته جالب آنکه دو راوی در داستان وجود دارد: ستینگو به عنوان نویسنده بر روی داستان به عنوان یک کل سخن می گوید ولی در درون داستان او سوفی حضور دارد که راوی داستان خود است. در واقع ماجراهای سوفی در گذشته هسته اصلی داستان است. در لایه بالاتر زمان حال سوفی وجود دارد که او با یک عاشق بیمار به نام نیثن و یک دوست عاشق به نام ستینگو در ارتباط است و لایه بیرونی داستان ستینگو است که همه شخصیت ها درون آن می گنجند. آنچه همه این لایه ها به یکدیگر گره می زند انتخاب سوفی است (که عنوان داستان نیز هست). انتخاب سوفی بین پسر و دخترش تاثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت او داشته است، اما این تنها انتخاب سوفی نیست. او در زمان حال باید بین ستینگو و نیثن نیز انتخاب کند. این انتخاب گرچه به اندازه قبلی تراژیک نیست، اما منجر به مرگ سوفی می شود. همه این فرآیند با رشد ستینگو به عنوان یک نویسنده جوان همراه است. در واقع کل داستان درامی از زندگی ستینگو است که از جوانی خام و دنیا ندیده (ساکن جنوب) به مردی باتجربه و غم دیده تبدیل شده است. ستینگو که در انتهای فیلم (Sophie’s Choice) روی پل بروکلین قدم می زند، با رنج و مشکلات واقعی بشر آشنا شده است و خودش نیز بخشی از آن را تجربه کرده است. در انتها پیشنهاد ما آن است که اگر وقت دارید، ابتدا رمان را بخوانید، اگر آن را خیلی دوست داشتید، فیلم را نیز ببینید.
نقاط قوت:
- بازیگری
- فیلمنامه
نقاط ضعف:
- کارگردانی
دیالوگ های ماندگار
- Nathan: I need you like any goddamned insufferable disease I can name! I need you like a case of anthrax, hear me? Like trichinosis. I need you like a biliary, calculus, pellagra, encephalitis. Bright's disease, for Christ's sake! Carcinoma of the brain! I need you like death. Hear me? Like death.
- Sophie [his father]: Zosia, your intelligence is pulp… pulp!
- German Officer: I perform God's work. I select who shall live and who shall die. Is that not God's work?
- Stingo [Emily Dickinson]: Ample make this bed. Make this bed with awe. In it wait till judgment break, excellent and fair. Be its mattress straight, Be its pillow round, Let no sunrise yellow noise interrupt this ground.
- Stingo: I promise, I'll never leave you.
Sophie: You must never promise that. No one, no one should ever promise that.
جوایز
عنوان جایزه | برنده | کاندید |
---|---|---|
اسکار (1983) | بهترین بازیگر نقش اول زن Meryl Streep |
بهترین فیلمنامه اقتباسی Alan J. Pakula بهترین طراحی لباس Albert Wolsky بهترین فیلمبرداری Néstor Almendros بهترین موسیقی Marvin Hamlisch |
گلدن گلوب (1983) | بهترین بازیگر نقش اول زن Meryl Streep |
بهترین فیلم بازیگر مرد ستاره سال Kevin Kline |
BAFTA (1984) | بهترین بازیگر نقش اول زن Meryl Streep بازیگر مرد پدیده سال Kevin Kline |
|
جوایز دیگر | 8 جایزه | 6 نامزدی |
موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد
موقتا امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد