Son of Rambow 2007
کارگردان | Garth Jennings |
---|---|
نویسنده | Garth Jennings |
زمان | 96 |
کشور | انگلستان، فرانسه، آلمان، آمریکا |
ژانر | ماجراجویی، کمدی |
خلاصه فیلم
ویل پسر باهوش و خیال پردازی است که خانواده اش پیرو یکی از مذاهب سختگیر مسیحی است. او در مدرسه با پسر جسور و نسبتا شروری به نام لی کارتر آشنا می شود. در ابتدا آشنایی آنها بیشتر شبیه استثمار لی از بیل است، اما کم کم آنها تصمیم می گیرند برای شرکت در مسابقه فیلمسازی نوجوانان از تصویرسازی های ویل استفاده کنند. ویل نیز پس از مشاهده یک نسخه کپی از فیلم رمبو تصمیم می گیرد داستانی درباره پسر رمبو را فیلمبرداری کند. وقتی که آوازه آنها به دیگر بچه های مدرسه (خصوصا یک پسر فرانسوی که به عنوان دانش آموز انتقالی به آنجا آمده) می رسد، خیلی از آنها برای بازی در فیلم راغب می شوند. این اتفاق باعث دوری ویل و لی می شود. اما هنگامی که ویل در یک سانحه فیلمبرداری در شرف مرگ است، لی جان او را نجات می دهد. در نهایت فیلم با کمک برادر لی و اندکی تغییرات ساخته می شود.
لیست بازیگران
نام | شخصیت |
---|---|
Bill Milner | Will Proudfoot |
Will Poulter | Lee Carter |
Jules Sitruk | Didier Revol |
Jessica Hynes | Mary Proudfoot |
Neil Dudgeon | Joshua |
Adam Godley | Brethren Leader |
Tallulah Evans | Jess Proudfoot |
Paul Ritter | Geography Teacher |
Lee Long | Lawrence's Henchman |
Ed Westwick | Lawrence Carter |
گالری تصاویر و ویدئو
تصاویر
ویدئو ها
نقد فیلم پسر رمبو
فیلم پسر رمبو (Son of Rambow) ساخته گرث جنینگز فیلم ساده و بی آلایشی است که دنیای کودکان را به خوبی به تصویر می کشد. این فیلم کودکان را آن گونه که از دور به نظر می رسد کاملا معصومانه و بی عیب و نقص نشان نمی دهد و آثار تربیتی والدین بر رفتارهای آنها را به خوبی بازنمایی می کند. جزئیاتی که در فیلمنامه گنجانده شده است، به جنینگز اجازه می دهد تا فیلمی خوش ساخت را روانه سینما کند. او از نورپردازی و فیلمبرداری باکیفیتی برای روایت داستان خود استفاده می کند. روایت او با زوم عمیقی از مادر ویل به قابی که در آن دختر و مادربزرگ وجود دارند و سپس به ویل آغاز می شود، و داستان با زوم اوت از همان کادر در دقیقه 72 اتمام خود را اعلام می کند. شاید ابتدا و انتهای داستان در یک نقطه باشد، اما شخصیت ها تحولاتی یافته اند که دیگر نمی توان گفت همان ها در قاب وجود دارند. نه تنها ویل بلکه مادر او نیز در این مدت تجربیات متنوعی داشته اند و چیزهای بسیاری آموخته اند. در این بین شخصیت اصلی ویل است که از درون کلبه انزوای خود بیرون آمده و رشد کرده است. ضرب آهنگ فیلم سریع و در عین حال روان است. ما به سرعت با شرایط و ویژگی های شخصیت ها آشنا می شویم و با فیلم همراه می شویم. قاب ها سنجیده و مناسب بسته شده اند و استفاده از جلوه های ویژه در خدمت روح فیلم است. با وجود اینکه با فیلمی ساده و روان روبرو هستیم، بسیاری از منتقدان (مثلا راجر ابرت و جیمز براردینلی) معتقدند فیلم چیزی کم دارد (جایی می لنگد). ابرت معتقد است فیلم (Son of Rambow) در ارضای روحیه خیالپردازی بینندگان کم کار بوده است. شاید پرورش شخصیت ویل و پرداختن جدی تر به تصویرپردازی های او قدم موثری در این زمینه بود. براردینلی در تاکید بر این نکته بیشتر پیش می رود. او معتقد است مولفه های داستانی خوبی که جنینگز در دست دارد، به شکل منسجمی در خدمت داستان نیستند. در واقع ترکیب خیالپردازی ویل و تهور لی ابزار مناسبی هستند، اما دوستی آنها برای ساخت فیلم وصله نچسبی است که می توانست جایگزین های دیگری نیز داشته باشد. به نظر می رسد هر دوی این انتقادات پذیرفتنی هستند، اما مشکل جدی تر در ساختار فیلم است. در واقع جنینگز تکنیک های فیلمسازی را بلد است و به بهترین نحو از آنها استفاده می کند، اما این تکنیک ها در خدمت روایت یک داستان منسجم و اصیل نیستند. خطوط داستانی کمابیش مربوطی در طول فیلم روایت می شوند، اما ارتباط آنها با یکدیگر با یک لحن ثابت حرف دیگری است که در فیلم به چشم نمی خورد. به عنوان مثال فیلم لحن اصلی خود را بین لحن کودکانه، جدی، نوستالژی یا منتقدانه نیافته است. همه اینها نشانه آن نیست که با فیلم ضعیفی روبرو هستیم، بلکه نشانه های یک فیلم خوب است که توسط کارگردان جوانی به نام گرث جنینگز ساخته شده است.
یکی از نقطه های قوت فیلم پسر رمبو (Son of Rambow) بازی قدرتمند بازیگران کودک فیلم است. گرچه بیل میلنر (در نقش ویل) نقش اول فیلم محسوب می شود، اما بهتر است بگوییم بهترین بازیگر این فیلم ویل پولتر (در نقش لی کارتر) است. در واقع ایفای نقش کودکی شرور و متهور که فریاد می زند و از قوانین سرپیچی می کند، علاوه بر آنچه یک کودک هست نیاز به هنر بازیگری دارد. ویل پورتر به قدری این نقش را خوب ایفا می کند، که در برخی اوقات بیننده احساس می کند شاید لی کارتر بیمار روحی یا روانی است و برای سلامتی اطرافیانش احساس خطر می کند. از سوی دیگر او در سکانس های دیگر ضعف و غم را نیز به نمایش می گذارد. به عنوان مثال هنگامی که او با یک هدیه به خانه ویل می رود، می توان ضعف همراه با غرور را در چشمان او دید. در کل باید گفت جنینگز از مجموعه بازیگران نسبتا ناشناسی در این فیلم (Son of Rambow) بهره می برد، اما مجموعه این بازیگران به نحو احسن در ایفای نقش های خود عمل می کنند. جسیکا هاینز (در نقش مادر ویل) و نیل داجن (در نقش برادر جاشوا) در سینمای انگلستان شناخته شده تر هستند، خصوصا که همکاری هاینز و سایمون پگ (بازیگر معروف طنز انگلستان) در چند فیلم او را مشهورتر کرده است. در نهایت باید خصوصیات بازی بیل میلنر را توصیف کرد. او در این نقش توانسته است حداقل های لازم را به نمایش بگذارد، اما این اتفاق پیش از هر چیز مرهون جثه کوچک، استایل صورت و چشمان درشت او است. در واقع انتخاب او برای ایفای این نقش یکی از تصمیمات خوب تیم کارگردانی بوده است. با این وجود انتظار می رفت هنرنمایی بیشتری از او شاهد باشیم. به عنوان مثال در طول فیلم شاهد لحظات خوشحالی و هیجان او بودیم، اما امکان آن وجود داشت که ویل گریه کند یا حداقل بغض هایی گریه آلود داشته باشد. این اتفاق بسیار کمرنگ و نادر بود، خصوصا پس از اتفاقات بدی که در صحنه فیلمبرداری رخ داد و جراحاتی که دوست او برای نجات جانش متحمل شده بود، انتظار می رفت که شاهد گریه و ضعف او باشیم. اما کارگردان تصمیم گرفته بود در این صحنه نیز چهره ای جدی و قدرتمند با ردپایی از خون و کثیفی روی صورتش (همانند پدرش رمبو) به ما نمایش دهد.
در خصوص فیلمنامه پسر رمبو (Son of Rambow) تا حدودی سخن گفته ایم. داستان اصلی از ضعف هایی کلی (همانطور که در بالا اشاره کردیم) رنج می برد. یکی از ضعف هایی که شاید بتوان ریشه آن را در فیلمنامه پیدا کرد، کم بودن حس طنز یا لبخندسازی در فیلم است. در واقع همان طور که پیش از این گفتیم فیلم نتوانسته است جایگاه اصلی خود را پیدا کند، به نحوی که اگر بپذیریم فیلم در ژانر طنز حرفی برای گفتن دارد، جا داشت صحنه های بدیع تر یا شادتری از اتفاقات بین ویل و لی ببینیم. به طور خاص فرصت از دست رفته فیلم قوه خیال پردازی ویل است که می شد صحنه های بدیع تر یا دیالوگ های قوی تری برای وصف آنها تولید کرد. اما نمی توان از تلاش جنینگز برای نگارش اثری با ظرافت چشم پوشی کرد. او در شخصیت سازی تلاش بسیاری کرده است و این تلاش به چشم می آید. به عنوان مثال یکی از ویژگی های ویل این است که دوستانش را با نام و نام خانوادگی می خواند. این ویژگی گرچه ممکن است چندان به چشم نیاید، به نوعی نشانگر خانواده مذهبی و مقررات سختگیرانه او است. این مقررات به راحتی و توسط چند سکانس کوتاه و تاثیرگذار در ابتدای فیلم (Son of Rambow) به بیننده نمایش داده می شود. او حق مشاهده تلویزیون را ندارد و هنگام نمایش کلیپ های آموزشی باید کلاس را ترک کند. در واقع فیلمنامه از پرداختن به جزئیات اضافه خودداری می کند و با نمایش چند سرنخ بیننده را آماده فهم موضوع می کند. در ادامه هنگامی که ویل از محدودیت های دینی خانواده اش برای لی کارتر سخن می گوید، این دیالوگ ها حشو یا لو دادن داستان محسوب نمی شوند، چرا که پیش از این ما خودمان متوجه موضوع شده ایم. از سوی دیگر اشاره هایی به چگونگی لباس پوشیدن مادر ویل، لباس های دانش آموز فرانسوی، ارتباط عاطفی مادر ویل با برادر جاشوا (گرچه ناتمام باقی ماند)، اشاره به والدین لی کارتر و دیگر موارد حاکی از دقت و ظرافت نویسنده در پرداختن داستان است.
نقاط قوت:
- بازیگری
- فیلمنامه
نقاط ضعف:
- کارگردانی
دیالوگ های ماندگار
- Lee Carter: I don't care what you and your so-called mates say about me, but don't you ever, ever call my brother a scab! You know, at least he's there for me! At least he cares about me, which is more than I can say for you, blood brother. You're a two-faced fake like the rest of them and I'm gutted it took me this long to work it out. I'm gutted I fell for it, Will. Lawrence is better than all of you and all that lot put together and he's all I've got, alright? He's all I've got.
جوایز
عنوان جایزه | برنده | کاندید |
---|---|---|
BAFTA (2009) | Carl Foreman Award for the Most Promising Newcomer Garth Jennings |
|
Empire Magazine Awards (2009) | بهترین فیلم کمدی | بهترین فیلم بریتانیایی |
جوایز دیگر | 2 جایزه | 7 نامزدی |
عالیست
خیلی خوب است