Le Beau Serge 1958

10 / 7.2

امتیاز
imdb

10 / 8.2

امتیاز
ما

خلاصه فیلم

فرانسوا جوان ظاهرا موفقی است که برای استراحت به شهر کوچک زادگاهش باز می گردد. او بلافاصله متوجه می شود که مردم شهر از افسردگی و پوچی عمیقی رنج می برند. دوست صمیمی او سرژ که ازدواج ناموفقی داشته و فرزند اولش را از دست داده، از فرط ناامیدی به الکل روی آورده است. از سوی دیگر فرانسوا با دختر جوانی به نام ماری آشنا می شود که علی رغم سرزندگی و نشاط درونی اش در محیط افسرده شهر محبوس شده است. فرانسوا سعی دارد به دوستانش کمک کند، اما چندان موفق نیست. هنگام تولد فرزند دوم سرژ، فرانسوا دکتر و سرژ را به بالین زن می آورد و در نهایت با فداکاری بسیار نوزاد با سلامت به دنیا می آید.

گالری تصاویر و ویدئو

0

2

3

4

5

6

7

Acting (1958) Le Beau Serge

Cramped Mise en Scene and Tension (1958) Le Beau Serge

Staring to Camera (1958) Le Beau Serge

Final Scene (1958) Le Beau Serge

تصاویر

ویدئو ها

نقد فیلم سرژ خوش تیپ

فیلم سرژ خوش تیپ (Le Beau Serge) غالبا به عنوان اولین فیلم بلند نویسندگان نشریه کایه دو سینما و موج نوی سینمای فرانسه شناخته می شود. کلود شابرول هزینه ساخت این فیلم را از پدر همسرش قرض گرفت و با محدود کردن مکان فیلمبرداری به یک روستای کوچک و استفاده از بازیگران ناآشنا هزینه ها را به حداقل رساند. داستان فیلم ساده و خطی است: فرانسوا به شهر کوچک زادگاهش بازگشته تا به دوست قدیمی اش کمک کند و در نهایت موفق به این کار می شود. اما پرداختن به جزئیات زیاد و نگاه جدید شابرول به سینما این داستان ساده را جذاب و گیرا می کند. ما در اینجا به برخی از ویژگی های این فیلم اشاره می کنیم. فیلم سرژ خوش تیپ (Le Beau Serge) تاکید ویژه ای بر روی مکان و تاثیر آن در شکل گیری موقعیت و شخصیت افراد دارد. پیش از هر چیز داستان حول بازگشت فرانسوا از شهر بزرگ به روستای قدیمی اش شکل می گیرد. یعنی اختلاف پتانسیل اصلی داستان در شکاف مکانی ایجاد شده است. خانه ماری و ناپدری اش به شکل عجیبی دور از بقیه اهالی شهر است، به شکلی که بین خانه آنها و شهر یک قبرستان وجود دارد. هر گاه که کسی می خواهد از شهر به خانه ماری و ناپدری اش برود از قبرستان عبور می کند. از سوی دیگر برخی از منتقدان معتقدند تاکید شابرول بر روی پنجره در این فیلم نشانگر ارتباطی است که یک مکان با مکان دیگر برقرار می کند. در واقع ارتباط فرانسوا با مردم شهر از طریق پنجره صورت می گیرد، چرا که آنها از دو مکان مختلف با یکدیگر تعامل می کنند. اما در انتهای فیلم (Le Beau Serge) هنگامی که فرانسوا می خواهد سرژ را هوشیار کند، هر دوی آنها در یک مکان هستند. او پنجره را باز می کند و از بیرون اندکی برف برای هوشیار کردن سرژ می آورد. گویی این سکانس خلاصه تمام فیلم است، چرا که نشان می دهد برای کمک کردن به فرد باید ابتدا با او در یک مکان قرار گرفت و سپس از بیرون برای او کمک آورد.

شخصیت اصلی فیلم سرژ خوش تیپ (Le Beau Serge) همانگونه که از نامش پیداست، سرژ است، اما فیلم از زاویه دید فرانسوا نقل می شود. در واقع قهرمان داستان فرانسوا با بازی ژان کلود بریالی است که بازیگر محبوب کارگردانان موج نوی فرانسه است. او پس از این فیلم ارتباط عمیق خود را با این کارگردانان محکم کرده و در فیلم های تروفو، گدار، رومر و آینس وردا ایفای نقش می کند. بازی او در این فیلم چشمگیر و خارق العاده است. فرانسوا قهرمان آزادی بخش شهر نیست. او ضعف های زیادی دارد و مهمترین ضعف او غرور و عدم درک زندگی مردم شهر است. او در طول فیلم (Le Beau Serge) رشد دراماتیک خود را به نقطه ای می رساند که در انتهای فیلم موفق می شود کمک بزرگی به سرژ و خانواده اش بکند. اما این کمک از سنخ کمکی نیست که او در ابتدای فیلم انتظار دارد. او در سکانس مکالمه با کشیش متوجه می شود که فرشته نجات دوستانش نیست که بتواند با نصیحت کردن زندگی آنها را دگرگون کند. سختی های زندگی واقعی هستند. تصمیم فرانسوا آن است که در میان مردم باشد و با حضورش الهام بخش زندگی آنها باشد. این فرآیند رشد به خوبی در بازی بریالی نمایان است. غرور او گاهی با لباس های متفاوت و گاهی با کتاب خواندن یا عینک زدن نمایان می شود، اما حرکت موثر او اقدام شبانه برای آوردن دکتر و سرژ مست است. در نقطه مقابل فرانسوا، سرژ با بازی ژرار بلان ایستاده است. درخشش اصلی بلان در صحنه های مستی او شکل می گیرد. او به ما نشان می دهد که در واقع سرژ از هر لحاظ از فرانسوا بهتر است و تنها مشکلش اعتیاد به الکل است. او در مبارزه پیروز است، از لحاظ درسی موفق بوده و از لحاظ عشق ماری موفق تر از فرانسوا است. شخصیت سرژ با کت چرم و خونسردی خاصی که در چهره او وجود دارد، الهام بخش بسیاری از بازیگران و کارگردانان است.

داستان فیلم سرژ خوش تیپ (Le Beau Serge) و شکل روایت آن شباهت چندانی به فیلم های موج نوی فرانسه ندارد. در واقع رگه هایی از قالب داستان پردازی هالیوودی همچنان در اولین فیلم شابرول مشهود است. داستان فیلم خطی و ساده است. فرانسوا در انتها موفق می شود به دوستش کمک کند و پایان بندی تا حد زیادی کامل و دلنشین است. شاید بتوان گفت موسیقی ملودرام فیلم نیز گاهی اوقات به این حس سادگی دامن می زند. به بیان دیگر شاهد یک داستان دلنشین و آرام بخش هستیم، حال آنکه فیلم های مهم موج نو چرخش های دراماتیک بسیار دارند. با این حال این فیلم نیز از ابداعات موج نویی خالی نیست و شاید همین نکات سرلوحه دیگر کارگردانان موج نو قرار گفته است. به عنوان مثال می توان به شخصیت ماری اشاره کرد که به وضوح از اغواگری زنانه خود استفاده می کند. شاید بتوان گفت در بین تمام شخصیت های فیلم(Le Beau Serge)، ماری پیچیده ترین و جالب ترین شخصیت را دارد. او بر خلاف مردم شهر، روحیه شادابی دارد و از افراد جدید استقبال می کند. او با وجود سن کم، ارتباط های متعددی را تجربه کرده و رازهای بسیاری در دل دارد. او از سوی ناپدری اش تحت فشار روحی و جسمی است ولی از سوی دیگر نوعی حس دلسوزی نسبت به او دارد. او تنها کسی است که سرژ را درک می کند، اما به دلایل مختلف توان کمک کردن به او را ندارد. شاید بتوان گفت انرژی ماری تحت تاثیر انبوهی از سرخوردگی و افسردگی ها به سطح آمده و از عمق خالی شده است. به همین خاطر هنگامی که یک فشار روحی و جسمی بزرگ از سوی ناپدری بر او وارد می شود، به راحتی مشکل را هضم می کند و چند روز بعد مجددا سرحال و شاداب است. ماری می تواند در عین حال عشق بورزد و خیانت کند و این نمونه یک شخصیت زن در فیلم های موج نوی سینمای فرانسه است.

نقاط قوت:

• کارگردانی
• بازیگری

نقاط ضعف:

• عدم وجود نوآوری های موج نو

دیالوگ های ماندگار

• Serge: A guy who's never seen people walk won't try out his own legs.
• Serge: My God, life's so bloody stupid. I get up with one idea: not to think about anything.
• François: I like your dress.
  Marie: I look better without it.

جوایز

نظرات